اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستداران تلاوت قرآن کریم
این وبلاگ جهت آشنایی بیشتر با نابغه تلاوت قرآن؛ اکبرالقرا استاد مصطفی اسماعیل طراحی شده است؛ و در کنار آن، سایر مطالب قرآنی هم در وبلاگ قرار خواهد گرفت. منتظر دریافت نظرات و پیشنهادات شما در این زمینه هستیم. همچنین اگر تلاوت خاصی از استاد مصطفی اسماعیل یا سایر قراء می خواهید، می توانید در قسمت نظرات یا از طریق ایمیل و یا تلگرام با ما در میان بگذارید که ان شاء الله در اسرع وقت پاسخ داده خواهد شد.
https://telegram.me/akbarolqurra
mustafaismaili118@yahoo.com
mustafa-ismail.blogfa.com
mustafa-ismail.blog.ir
آخرین نظرات
پیوندها
بایگانی
طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود مداحی قدیمی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض تسلیت اربعین حسینی، به این مناسبت یکی از مداحی های قدیمی و بسیار بسیار زیبای مداح اهل بیت ملاباسم الکربلائی رو انتخاب کردم، قصیده ای زیبا با مطلع "من الیسر یا عباس" که زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها در بازگشت از سفر شام و خطاب به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام هست.

فایل صوتی این مداحی رو سال گذشته آقا ماجد عزیز در وبلاگ صوت السماء گذاشته بودن که در اون زمان برای اولین بار بود می شنیدم و از این که تابحال از وجود چنین شاهکار تاریخی بی خبر بودم غافلگیر شدم! البته در همین یک سال صدها بار شنیدمش و با قاطعیت میشه گفت من الروااااااائع الخالدة و از زیباترین و تاثیرگذارین قصایدی هست که جناب ملاباسم تابحال خونده، و باعث تأسف هست که چرا این شاهکارها مهجور مونده و کمتر شنیده شدن و از رسانه ها هم که اصلاً پخش نمیشن...



لطفا به ادامه مطلب بروید:

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۳

بسم الله الرحمن الرحیم

قصیده "مدارس آیات" یا "قصیده تائیه" یکی از زیباترین و باشکوهترین اشعاری است که در طول تاریخ در رثای اهل بیت علیهم السلام سروده شده، و شاعر آن هم جناب دعبل خزاعی هست. دعبل در این قصیده بلند و بسیار طولانی - که تعداد ابیاتش را تا 130 بیت هم نوشته اند - به مدح و منقبت  اهل بیت و ذکر مصائب آنان پرداخته و موضوعاتی همچون ولایت و خلافت امام علی(ع) و فرزندان معصوم او ، عشق به آل محمّد (ص)، حادثه دلخراش کربلا و ... را بیان می کند. او این شعر را در محضر امام رضا(ع) خواند، و امام از شعر او بسیار تمجید کرده و دو بیت هم به آن افزود و همچنین پاداش ویژه ای به دعبل عطا کرد... ماجراهای مختلفی در مورد این قصیده نقل شده که توضیحات تکمیلی و متن کامل شعر رو می توانید در کتاب الغدیر یا در این صفحه مطالعه بفرمایید.

اما در این پست قطعه ای با صدای دلنشین جناب ملاجلیل الکربلایی انتخاب کردم که حدود بیست بیت از این قصیده رو به زیبایی قرائت می کنند، متن و ترجمه ابیات قرائت شده رو هم در ادامه قرار دادم؛




ملاجلیل الکربلائی/ مدارس آیات خلت من تلاوة / إصدار مدارس آیات / 1426 ه.ق

کلیپ تصویری:

http://www.aparat.com/v/v4arJ

فایل صوتی:

http://shiavoice.com/play-7uhg9.html




مدارس ایات خلت من تلاوة / و منزل وحی مقفر العرصات

مدارسی که در آنها آیات الهی آموزش داده می شد از آوای تلاوت، خالی مانده و خانه وی چون بیابانی بی آب و علف و ناهموار شده است


قفا نسأل الدار التی خف اهلها / متی عهدها بالصوم و الصلوات

بایستید ای یاران، تا جستجو کنیم و بیابیم خانه ای را که اهل آن به شدت کاهش یافته اند و بپرسیم که از چه زمان در آن نماز و روزه اقامه نمی شود؟


سقی الله قبراً فی المدینه غیثه / فقد حل فیه الامن بالبرکات

خداوند قبری را که در مدینه است از باران رحمتش سیراب فرماید ، زیرا امنیت و برکات الهی بر آن فرود آمده است


نبی الهدی صلی علیه ملیکه / و بلغ عنا روحه التحفات

پیامبر هدایت که فرمانروای آسمان ها و زمین بر او درود می فرستد و درود های ما را نیز چون هدایایی نثار روح مقدس او می فرماید


و صلی علیه‌الله ما ذر شارق / ولاحت نجوم اللیل مبتدرات

هماره تا خورشید به هنگام روز چهره می گشاید و ستارگان به هنگام شب آشکار می شوند درود خداوند بر او باد


قبور بکوفان و اخری بطیبة / و اخری بفخ نالها صلوات

درود من بر آنان باد ... آن ستارگان شهید ،آرمیده در قبرهایی هستند که برخی در کوفه اند و برخی درمدینه و برخی در فخ

(اشاره به قبر امام علی در نجف، امام حسین در کربلا، مرقد پیامبر و قبر پنهان حضرت فاطمه و ائمه مدفون در بقیع مدینه، و قبر حسین بن علی بن حسن شهید فخ در نزدیکی مکه)


واخری بارض الجوزجان محلها / و قبر بباخمری لدی الغربات 

و برخی در جوزان اند و برخی در باخمری در غربتی تمام قرار دارند

(مقصود از مدفون در جوزجان (فعلا سرپل
 افغانستان
) یحیی پسر زید بن علی بن الحسین(ع) است که در خراسان قیام کرد و کشته شد. و باخمری یعنی ابراهیم بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب ، برادر محمد نفس زکیه که معروف به شهید باخمری است)

و قبر ببغداد لنفس زکیه / تضمنها الرحمن فی الغرفات

و قبری در بغداد ،متعلق به جانی پاک و مطهر که خداوند رحمان او را در غرفه های بهشت با رحمت خود فرا گرفته است

(اشاره به امام موسی کاظم علیه السلام)


چون دعبل به این شعر رسید امام رضا(ع) فرمود: آیا می خواهی در این قسمت دو بیت اضافه کنم که قصیده ی تو کامل شود؟ دعبل عرض کرد: آری یابن رسول الله! حضرت فرمود:


و قبر بطوس یالها من مصیبه / الحت علی الاحشاء بالزفرات

و قبری در طوس که بزرگی مصیبت آن ،همواره آتش اندوه را در جگر ها شعله ور می سازد


إلى الحشر حتى یبعث الله قائما /  یفرج منها الهم و الکربات

 و آن اندوه همچنان باقی است تا آنکه خداوند قائمی را برانگیزد و او اندوه و رنج ها را از ما اهل بیت برطرف نماید


دعبل گفت: ای پسر رسول خدا آن قبر کیست؟ امام (ع) فرمود قبر من است و روزگاری خواهد رسید که شهر طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائرانم خواهد گردید .آگاه باشید هر که در شهر طوس و غربت من ٬ مرا زیارت کند با من باشد در روز رستاخیز٬ در درجه من و گناهانش آمرزیده شود. دعبل ادامه می دهد :


علی بن موسی ارشد الله امره / و صلی علیه افضل الصلوات 

خداوند امر علی بن موسی الرضا(ع) را به سامان آورد و برترین درود های خویش را بر او فرستد


قبور بجنب النهر من ارض کربلا / معرسهم فیها بشط فرات

اندوه شهادت صاحبان قبرهایی که نزدیک نهری در کنار کربلا آرمیده اند و قرارگاه آنان نزدیک شط فرات است


توفوا عطاشاً بالفرات فلیتنی / توفیت فیهم قبل وفات

شهیدانی که تشنه بر ساحل فرات جان باختند ... ای کاش از اندوه سوگ آنان پیش از مرگ می مردم


الی الله اشکو لوعه عند ذکر هم / سقتنی بکاس الثکل و الفظعات

از سوزش اندوهی که یاد و خاطره ی ایشان به من جام های مالامال ماتم و سوگ می آشامند به خدا شکوه و شکایت می برم


افاطم لوخلت الحسین مجدلا / وقدمات عطشاناً بشط فرات

ای فاطمه! اگر حسین(ع)را در قتلگاه می نگریستی که چگونه تشنه کنار آب فرات شهید شده،


اذا للطمت الخد فاطم عنده / واجریت انهاراً علی الوجنات

سیلی بر صورتت میزدی و اشک ها از دیده ی محزون بر چهره ات جاری می ساختی


افاطم قومی یابنة الخیر فاندبی / نجوم سموات بارض فلات

ای فاطمه! ای دختر بهترین مردم ،برخیز و بر ستارگان آسمان که در بیابان های پهناور فرو افتاده اند شیون و زاری کن


فان فخروا یوماً اتوا بمحمد / و جبریل و الفرقان و السورات

و اگر روزی می خواستند افتخارات خود را برشمرده ،به دیگران فخر کنند به محمد رسول خدا(ص) و جبرئیل و کتاب آسمانی قرآن و سوره های آن فخر می نمودند


و عدوا علیا ذا المناقب والعلی / و فاطمة الزهراءِ خیر بنات

نیز به امیرمومنان علی بن ابیطالب(ع) که دارای جایگاه بلند و مناقب بیشمار است و به فاطمه زهرا (س) که بهترین دختران جهان است


و آل زیاد فی القصور مصونه / و آل رسول الله منهتکات

آل زیاد ،در قصرها مصون و محفوظند ، اما آل رسول الله شهید شده و در بیابان ها افتاده اند


سابکیهم ماذرفی الافق شارق / و نادی منادی الخبر بالصلوات

آری، مادام که در آینه افق ،طلوع کننده ای چهره بگشاید و ندا کننده ای به نماز فراخواند ، بر ایشان خواهم گریست ...


و ماطلعت شمس و جان غروبها / و باللیل ابکیهم و بالغدوات

آری، تا زمانی که خورشیدی طلوع و غروب می کند ، هر شامگاهان و هر صبحدمان بر ایشان خواهم گریست


مدارس ایات خلت من تلاوة / و منزل وحی مقفر العرصات


لشاعر أهل البیت : دعبل بن علی الخزاعی

الرادود : ملا جلیل الکربلائی

ترجمه : سید مرتضی موسوی گرمارودی

http://www.yasamen8.blogfa.com/post-13.aspx


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۵
جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ب.ظ

نکند باز شده ماه محرم...

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم و ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام




مداحی قدیمی و بسیار بسیار زیبا و تاثیرگذار حاج میثم مطیعی، با شعر زیباتری از سید حمیدرضا برقعی :



عصر یک جمعه دلگیر


حاج میثم مطیعی / مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام - 1387.10.13 (شب 6 محرم)

فایل صوتی:

http://www.misaq.info/Shab6Moharram1387.mp3

کلیپ تصویری:

http://www.aparat.com/v/xpqg4


قرائت اشعار توسط آقای برقعی

عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...


عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...


گریه کن، گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...

http://www.parsedarkhial.blogfa.com/post-15.aspx



۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۷
پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۹ ب.ظ

لیش تأخر عباس - مداحی ماندگار ملا باسم


بسم الله الرحمن الرحیم

نوحه جاودانه «لیش تاخر عباس» ؛ یکی از زیباترین و معروف ترین مداحی هایی که ملا باسم خونده و در واقع میشه گفت با همین قصیده بود که باسم در ایران مشهور شد، شعر بسیار زیبا و تاثیرگذاری که زبان حال حضرت سکینه سلام الله علیها هست:

 

 


ملا باسم الکربلائی / من البین یا حسین - لیش تأخر عباس

 

دانلود فایل صوتی - کیفیت عالی - 128Kbps

http://s3.picofile.com/file/8223280526/basem_abbas.mp3.html

 

دانلود فایل تصویری - زیرنویس عربی

http://www.aparat.com/v/KTSnZ

http://ar.rasekhoon.net/media/show/684142

 

 دانلود فایل تصویری - زیرنویس فارسی

http://www.aparat.com/v/Ro8Fk

http://www.aparat.com/v/nHtCy

 

 

مـن الـبـیـن .... یـا حـسین .... من زغری وشاب الراس
تـانـیـت  ....  نـادیـت .... لـیـش تـأخـر عـبـاس
ریـتـه  یمی .... یجلی همی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

وای از دست جدا ( وای از دوری)؛ ای حسین ! از غمت در کودکی موی سرم سفید شد.
انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟
کاش پیش من می ماند و غم مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟

 
آنـة یـاحـسـیـن الـعـزیـزة سـکـنـة یا صیوان داری
أعـتـذر  مـنـک  بـابـویـة و ادری مـقـبـول اعتذاری
بـسـبـب  لـن  حـشـمـت عمی من العطش و بقلبی ناری
و راح عـمـی و انـتـظـرتـه حـتـى مـلـیـت انتظاری
مـلـیـت .... ظـلـیـت .... انـطـر و أحـسب لحظات
و  تـنـوح .... هـالـروح .... تـقـدر تـصـبـر هیهات
دمعی یهمی .... جفنی مدمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

ای حسین! ای سرپناه من! من سکینه، دردانه تو هستم.
ای پدر! از تو پوزش می خواهم و می دانم پوزش من پذیرفته می شود.
چرا که من بودم که از تشنگی از عمویم آب درخواست کردم و آتش در دلم است.
و عمویم رفت و من چشم به راه او ماندم و آن قدر منتظر شدم که از انتظار خسته شدم.
خسته شدم پیوسته، لحظه ها را شمردم.
و این جان به لب رسیده فریاد می کند. آیا می تواند شکیبایی کند؟ نه هرگز .
اشکم روان است؛ چشمانم خونین است. عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟


انـتـظـر و الـقـلـب یـخـفـق مـثـل جـنحان الیمامة
قـلـت لـیـش اطـلـبـت مـنـه الـمای و أخذتنی الندامة
هـم  صـدق یـرجـع لـی عـمـی برایته و جوده و حسامه
ریـت لا یـروى دلـیـلـی بـس یـرد لـی بـالـسـلامة
یـاریـت  ....  لا جـیـت .... و لا مـنـه طـلـبت المای
و  نـیـت .... تـمـنـیـت .... لا تـبـرد نـار حـشای
هذا هضمی .... موتی حتمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

انتظار می کشم در حالی که قلبم مانند بال پرندگان در حال پرپر زدن است.
به خودم گفتم چرا از عمویم آب طلب کردم. خود را سرزنش کردم و به شدت پشیمان شدم.
آیا عمویم باز خواهد گشت؟ آیا علم و مشک آب و شمشیر او را خواهم دید؟
من سیراب شدن را نمی خواهم؛ فقط می خواهم به سلامتی پیش من برگردد.
کاش به کربلا نمی آمدم؛ کاش از او آب طلب نمی کردم.
حسرت می خورم و هرگز آتش دل سرد نمی شود.
این بلای بزرگی است که به من وارد شده؛ مرگم حتمی است. عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟


هـاک اخـذ مـرسـال مـنـی و لـلـقـمـر روح و تـعنه
انـشـد  عـلـیـه  الـشـریـعـة بـلـکی تسمع خبر عنه
و  لـوَن بـابـویـة لـقـیـتـه عـن لـسـانـی اعتذر منه
قـلـه یـا عـبـاس ارجـع مـاتـریـد الـمـای سـکـنة
تـرجـیـت .... و ادعـیـت .... یـا ریـتـک حـی تلقاه
مـوجـود  ....  و ردود .... تـرجـع لـلـخـیـمـة ویاه
هـو  حلمی  .... هو عزمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

ای پدر! این پیغام را از من بگیر و پیش ماه شب چهارده (قمر بنی هاشم) برو.
از نهر علقمه درباره او سؤال کن تا شاید خبری از او بگیری.
و اگر ای پدر او را یافتی، از زبان من از او عذرخواهی کن.
به او بگو ای عباس! برگرد. سکینه دیگر از تو آب نمی خواهد.
آرزو می کنم و دعا می کنم که او را زنده بیابی.
صحیح و سالم؛ سرزنده؛ با او به خیمه گاه برگردی.
او رویای من است؛ او امید من است؛ عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟


نــذر  راح  انـذر یـا بـویـة لـو یـرد عـبـاس الـیـه
انـذر عـیـونـی و دلـیـلـی فـوق رمـل الـغـاضـریه
و  ثـانـی رجـوة لـو شـفـتـکـم لـلـخیم جیتوا سویه
افـرح و اشـهـق مـسـرة و اصـعـد لـهـام الـثـریـه
لـو  عـاد .... یـنـعـاد .... عـمـری و کـل همی یروح
لـو  مـات .... هـیـهـات .... مـن بـعـده تعیش الروح
یبقى سهمی .... ابقلبی مرمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

پدرجان می خواهم نذر کنم اگر که عباس پیشم برگردد!
چشمانم را بر فراز تپه غاضریه نذر می کنم.
و اگر دیدم که با همدیگر به خیمه ها برمی گردید،
شاد می شوم و فریاد شادمانی بر می آورم و بر سر ستاره پروین می روم.
اگر برگردد همه عمرم بر می گردد و همه اندوهم از بین می رود.
اگر بمیرد. هرگز مبادا که پس از او زنده بمانم
تیرم باقی می ماند و به قلبم برخورد می کند، عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟

 

لشاعر أهل البیت : جابر الکاظمی

الرادود : ملا باسم الکربلائی


http://www.kasaed.net/index.php?show=news&action=article&id=1059

http://arabic-dept.talif.sch.ir/?page_id=56&menu_id=16&menu_item_id=353


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۷:۱۹

بسم الله الرحمن الرحیم

غم نامه حضرت رقیه سلام الله علیها - مداحی قدیمی و ماندگار یونس حبیبی

 

 

با توجه به مشکلاتی که هفته قبل در سایت بلاگفا پیش اومده بود نتونستم در روز پنج صفر به وبلاگ دسترسی داشته باشم، و با چند روز تاخیر این مداحی زیبا و ماندگار رو تقدیم می کنم، این نوحه سینه زنی حدود پانزده سال پیش توسط مداح اهل بیت حاج یونس حبیبی اجرا شد که با استقبال بی نظیر عاشقان اهل بیت همراه بود و نوار اون همه جا دست به دست می شد، مطمئنم خیلی از شما عزیزان هم مثل من خاطرات زیادی با این مداحی زیبا و تاثیرگذار دارین. ظاهراً چند سالی میشه که فایل صوتی اون در اینترنت قرار گرفته ولی من همین چند روز قبل پیداش کردم و حیفم اومد در وبلاگ نذارم، ان شاء الله که مورد استفاده قرار بگیره:

 

غم نامه حضرت رقیه (یا ابا عبدالله الحسین) / یونس حبیبی / سال 1378

 
فایل صوتی - 46 دقیقه
http://www.emam8.com/maddahi/habibi/habibi.mp3
 
فایل صوتی - 57 دقیقه (به صورت کامل و همراه با روضه) 
  
کلیپ تصویری 
 
 
 
حسین فاطمه سلام ، حسین مصطفی سلام / حسین مظلوم علی ، شهید کربلا سلام
 
اون که می گفت تو کربلا ، خیمه هاتو آتیش زدند / نگفت کجا به بچه ها ، زخم زبون و نیش زدند
 
اون که می گفت یه دختر ِ ، آتیش به دامن رو دیده / نگفت تو اون صحرا چرا ، راه نجف رو پرسیده
 
اون که میگفت زینب تو ، رگ بریدت رو بوسید / نگفت میون نیزه ها ، فقط سر تو رو می دید
 
اون که می گفت دیده بوده، گوش یکی خون می چکید / نگفت کجا سیلی زد و ، گوشوارشو گرفت کشید
 
اون که می گفت انگشت تو ، از بدنت جدا شده / نگفت که انگشترتو ، غنیمت کیا شده
 
اون که می گفت یه زنجیری ، به گردن علی دیده / نگفت کجا با خطبه هاش ، بساط ظلم و کوبیده
 
اون که می گفت بچه هاتو ، با تازیانه می زدند / نگفت دلیلشون چی بود ، با چه بهونه می زدند
 
می خوام بگم که ماجرا ، از اونجایی آب می خوره / که ظالم اولی گفت ، علی باید کنار بره
 
اون روزی که حسین من ، مادرتو کتک زدند / کینه خیبری رو با ، قباله فدک زدند
 
اون روزی که آتش کین ، بر در خونتون نشست / برادرت قربونی شد ، پهلوی مادرت شکست
 
اون روزی که دست علی ، بسته بود تو کوچه ها / فاطمه شو کتک زدند ، جلوی چشم بچه ها
 
اون روزی که خونتونو ، به شعله ها در کشیدند / تخم نفاق و کینه رو ، میون امت پاشیدند
 
می خوام بگم بعد تو باز ، خیل خوارج اومدند / اونایی که مادر تو ، زدند دوباره اومدند
 
دلم می گه راضی نشو، دست خالی پا بکشیم / اونی که زینب کشیده، یه خوردشم ما بچشیم
 
زینبی که تو ازدواج، می گفت یه شرط خوب دارم / هرجا حسین من بره، منم باید باهاش برم
 
زینبی که بعد دو روز، اومد پی تو قاصدش / حق داره بعد مرگ تو، شوهرشم نشناسدش
 
اون که وصیت تو رو، همش به جون و دل خرید / یه دخترت گم شده بود، میگن تا صبح پی اش دوید
 
میخوام بگم خواهر تو، خیلی مصیبت کشیده / بطوریکه همه میگن، قامت زینب خمیده
 
زینبی که هرجا می رفت، تا هر کجا پا می گذاشت / جبرئیل هم میومد و، بالهاشو اونجا می گذاشت
 
زینبی که اگه یه روز، میخواست پیش بابا بره / هاشمی ها جمع می شدن، دخت علی تنها نره
 
زینبی که می رفت بقیع، سر بزنه به مادرش / مدینه رو قرق می کرد، ابو فاضل با لشکرش
 
زینبی که اگه یه روز، اراده سفر می کرد / حسین شو صدا می زد، عباس شو خبر می کرد
 
زینبی که اگه یه وقت، سوار مرکبی می شد / زانوی عباس علی، رکاب زینبی می شد
 
حالا باید سفر کنه، با بچه های بی پناه / گاهی می ره تو علقمه، دور میزنه تا قتلگاه
 
شاید می خواد برای تو، پیراهنی پیدا کنه / شاید می خواد داد بزنه، عباسشو خبر کنه
 
اگه یه روز نمی دیدت، مریض می شد تو میخونه / بی تو کجا داره بره، می خواد همینجا بمونه
 
دلش می خواست جاش بزارن، تنها تو اون دشت بلا / ولی یهو یه دختری، داد می زنه عمه بیا
 
می خوام بگم دختر تو، درد و بلا کم ندیده / تو بچه ها هیچ کسی رو، مثل رقیه ندیده
 
میگن یه جا خرابه بود، خرابه ای تو شهر شام / گریه می کرد و هی می گفت، عمه بریم پیش بابام
 
آخه می خوام حرف بزنم، درد و بلا مو بش بگم / شکایت این مردمو، پیش بابا جون ببرم
 
با التماس به خواهرت، میگفت بگو بابا بیاد / گفتن باید کاری کنیم، دیگه دلش بابا نخواد
 
سر تو رو تو ظرفی که، یه پارچه روش کشیده بود / بردن جلوش گذاشتنو، رنگ همه پریده بود
 
هی می گفت من نمی خوام، عمه گرسنه ام نیست / وقتی یه خورده بو کرد، فهمید که ماجرا چیست
 
سرو گذاشت رو دامنش، ناز غریبونه می کرد / با دستاشون گیسوهاتو، یکی یکی شونه می کرد
 
می بوسید هی نازت می کرد، با دستای ناز و لطیف / قصه رنجشو می گفت، از اون جماعت کثیف
 
بابا همین که رفتی و، اسب تو بی تو باز اومد / یهو دیدیم از هر طرف، یه عالمه سرباز اومد
 
این بار به جای شمشیرا، با نیزه حمله ور شدند / وقتی که دور شدند دیدیم، خیمه ها شعله ور شدند
 
خیمه ها که آتیش گرفت، تو داشتی ما رو می دیدی / وقتی منو سیلی زدند، تو هم صداشو شنیدی
 
خیمه ها رو سوزوندن و، هرکی یه جا فرار می کرد / طفلکی عمه مون بابا، نمیدونی چیکار می کرد
 
هر بچه ای به یه طرف، از ترس دشمن می دوید / عمه به دنبال همه، بیشتر پی من می دوید
 
یه بار که رفت تو خیمه ها، داداش علی رو بیاره / فریاد کشید رباب بیا، علی دیگه نا نداره
 
یه زنجیری آوردن و، بستند به گردن داداش / از بچه ها هرکی که بود، این زنجیرو بستن به پاش
 
تو کاروان جلو جلو ، سرها رو نیزه ها می رفت / پشت سرها داداش علی، جلوی بچه ها می رفت
 
اگه می خواست که تند بره،بچه ها ناله می زدند / طفلکی تا یواش می کرد، با تازیانه می زدند
 
یه شب شنیدیم سر تو،خولی به خونش می بره / فرداش دیدیم سیاه شدی،موهات پر از خاکستره
 
بعد شنیدیم یه راهبی،سر تو رو اجاره کرد / یه تشت زر بود با گلاب،هی تو رو شست و گریه کرد
 
بعده یه مدتی سفر، بابا به کوفه رسیدیم / شهری که از مردمونش، زخم زبونها شنیدیم
 
میخوام بگم کوفه کجاست، بگم ز کار مردمش / عمه می گفت پسر عموت، مسلمو اینجا کشتنش
 
عمه می گفت اینا به تو، نامه نوشتن که بیا / بعد اومدند جلوی تو، صف کشیدند تو کربلا
 
عمه می گفت گفته بودن، بری بشی امیرشون / تو رو که تشنه کشتن و، ما هم شدیم اسیرشون
 
تو اون جماعت کثیف، هیچکس به فکر ما نبود / پامون تاول می زد ولی، کسی به فکر ما نبود
 
با شلاقهای چرمیشون، گاهی به ما سر میزدند / عمه ما رو بغل می کرد،عمه رو بیشتر می زدند
 
یکی میگفت خارجین، یکی می گفت جلو نرین / یکی می گفت حقشونه، یکی می گفت سنگ بزنین
 
یکی دیدم یه عالمه، سنگ درشت تو دامنش / می گفت که هر کی بزنه، حتما بهشت می برنش
 
یه پیرمرد اومد جلو، زل زد تو چشمای داداش / گفت هرکی که کافر بشه، ذلیل می شه اینه سزاش
 
داداش علی گفت پیرمرد، بگو بینم مسلمونی / آیا رسولو می شناسی، از دخترش چی می دونی؟
 
اگه علی رو می شناسی، فاتح خیبر و حنین / حسین ز زهرا و علی، منم علی بن حسین
 
اون پیر مرد گریش گرفت، گفت آقا جون ببخشیدم / آره علی رو می شناسم، باور کنید نفهمیدم
 
گفت که می خوای دعات کنم، یه پارچه تمیز بیار / ببند زیر این آهنا، رو زخم گردنم بذار
 
یکی یه تیکه نون آورد، انداخت و گفت مال گداست / عمه صدا زد بی حیا، این اهل بیت مصطفی ست
 
وقتی که عمه گفت سکوت، زنگوله هام صدا نکرد / کسی دیگه جیک نمی زد، سنگم کسی رها نکرد
 
عمه می گفت ای کوفیا، خنده بسه گریه کنید / ننگ به دامن شما، شما که پیمان شکنید
 
کی بود نوشت خسته شدیم، از ستم و ظلم یزید / حالا به دور بچه هاش، جمع شدید و کف می زنید
 
کی بود نوشت اگه بیای، همه می شیم فدای تو / تمام هست و بودمون، رو می ریزیم به پای تو
 
...، بگم از این شام بلا /  می خوام بگم مصیبتش، عمه رو پیر کرده بابا
 
ما رو تو شهر چرخوندنو، جماعتم کف می زدند / زنها روی پشت بوما ،با هلهله کف می زدند
 
از خوشحالی دست می زدند، از خوشحالی دست می زدند،
 
گفتن بیاید مسلمونا، کافرا از راه رسیدند / یهو دیدیم جماعتی، به سمت ما می دویدند
 
سر تو رو برداشتنو، به دور هم می چرخیدند / جلوی چشم بچه ها، با هم دیگه می رقصیدند
 
تو کوچه ها بردنمون، مردم تماشا بکنند / خواستن که هتک حرمتی، به آل طه بکنند
 
فحش به علی می دادن و، تبریک به هم می گفتند / چشمای رذل و پستشون، دایم به ما می دوختند
 
وقتی می گفتیم نکنید، نگهبانا میومدند / دنبالمون می کردنو، با شلاقاشون می زدند
 
اینجا پر نامحرمه، وگرنه پیراهنمو / در می آوردم ببینی، کبودیای تنمو
 
بابا جون این خواهرتم، مثل خودت دلیر بود / میخوام بگم تو سینه اش، انگار دل یه شیر بود
 
یهو دیدیم فریاد کشید، ای برده زادگان پست / ای که لیاقت شماست، یزید میمون باز مست
 
ای آل بوسفیان مگر، نشینیده اید از ثقلین / چرا به نیزه می برید، راس برادرم حسین
 
ای ننگ و ذلت به شما، ما چشمه ساز فطرتیم / ما گلستان مصطفی، ما بوستان عترتیم
 
فریا کشید بیخبرا، چرا باید چنین باشه / یک ولد حرامیو، امیر مسلمین باشه
 
بابا یه مطلبی می خواد، قلبمو از جا بکنه / ترسم اینه اگه بگم، عمه باهام قهر بکنه
 
بهت می گم یواشکی، می خوام گوشاتو وا کنی / عمه اگه گفت چی می گه، یادت باشه حاشا کنی
 
عمه رو که تو می شناسی، با اون حیا و غیرتش / چادرشو کشیدنو، سیلی زدند تو صورتش
 
حالا که اومدی پیشم، حالا که مهمونی شده / می گم چرا عمه سرش، شکسته و خونی شده
 
نه که فقط فحش دادنو، نه که فقط کتک زدند / تو مجلس شرابشون، به زخممون نمک زدند
 
صبح همگی تو کاخ شاه، یه چوب دیدیم دست یزید / جلوی چشم بچه ها، یه کاری کرد پست پلید
 
عمه دیگه طاقت نداشت، روشو به بچه ها کنه / سرو به چوب محملش، زد که یزید حیا کنه
 
درد و دلای دخترت، دل جماعت رو سوزوند / حتی صدای گریه ی، بعضی رو آسمون رسوند
 
رقیه که تو دامنش، هم صحبت سر تو بود / یه جورایی نازت می کرد، انگار که مادر تو بود
 
نمی دونم دخترتو، چطور نگاش کرده بودی / فقط می گم که با چشات، انگار صداش کرده بودی
 
می خوام بگم تو خرابه، سکوت غمباری نشست / همه دیدن یواش یواش، رقیه چشماشو می بست
 
دختر شیرین زبونت، دیگه ساکت نشسته بود / انگار یه بغض سنگینی، راه گلوشو بسته بود
 
بچه ها دورش اومدن، درد دلاش تموم شده / بلبل اهل بیت ما، چرا دیگه آروم شده
 
یکی می گفت این طفلکی، از بس که سختی کشیده / حالا دیگه خسته شده، چشماشو بسته خوابیده
 
یکی می گفت بچه دیده، جواب نیومد از باباش / لابد دلش شکسته و، خواسته قهر کنه باهاش
 
سکینه گفت خواهر من، اصلا به فکر خواب نبود / فقط می خواست حرف بزنه، منتظر جواب نبود
 
رباب اومد کنارش، نشست و گفت عزیز من / بابا داره گوش می کنه، غصه نخور تو حرف بزن
 
زینب اومد جلوترو، دستی کشید روی سرش / گفت عمه جون هیچ بابایی، قهر نمی شه با دخترش
 
اگه بابات ساکت شده، واسه اینه که گوش می ده / چشماتو وا کن گل من، عمه به قربونت بره
 
میگفت یه نانجیبی گفت، من بلدم چیکار کنم / شلاقشو کشید و گفت،می خواین اونو بیدار کنم
 
یکی که دید اون بی حیا، دستشو پس نمی کشه / یواشکی گفت تو گوشش، بچه نفس نمی کشه
 
 
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۴
سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۱۳ ب.ظ

بکتک املاک السماء یا حسین - ملا باسم

بسم الله الرحمن الرحیم

قرائت سلام زیارت عاشورا، همراه با قصیده "بکتک املاک السماء"، با نوای دلنشین ملا باسم

 

 

این مداحی ، یکی از قدیمی ترین اجراهای ملاباسم کربلایی هست (این طور که آقا ماجد فرمودن مربوط به آلبوم واحسیناه هست که اولین کار استودیویی ملا باسم بوده)، خودم برای اولین بار این رو تقریبا 15 سال قبل از رادیو شنیدم و در واقع اولین مداحی بود که از ملا باسم می شنیدم (البته اون موقع اطلاع نداشتم مداحش جناب ملا باسم هست!)، قسمت "سلام زیارت عاشورا" خیلی معروف هست و زیاد از صداوسیما پخش میشه، اما ادامه این اثر یعنی قصیده بسیار زیبای "بکتک املاک السماء" رو فکر کنم تا به حال نشنیده باشین و توصیه می کنم از دست ندین:

 

 

ملا باسم / بکتک املاک السماء یا حسین

کلیپ تصویری، با زیرنویس فارسی:

http://www.aparat.com/v/vJojd

فایل صوتی:

http://s5.picofile.com/file/8149393284

www.shiavoice.com/play-5ym6t.html

 

 

*** نظر جالب شهید حسن شحاته در باره ملاباسم و مداحی بکتک املاک السماء***

http://www.aparat.com/v/14FkB

 

 

 

بکتک أملاک السماء یا حسین

حزناً علیک بالدماء یا حسین 

------------------------------
بکت علیک أرضنا والسماء ، لا بدموع بل بفیض الدماء
کما بکى من قبلها الأنبیاء ، لما علیهم عرضت کربلاء
بکت علیک الحکماء یا حسین ، أبکیت عرباً عجماً یا حسین
------------------------------
ماذا تفی دموعنا الجاریة ، بالحزن من قلوبنا الباکیة
وقد جرت دمائک الزاکیة ، ووزعت أشلائک الثاویة
ماذا یفی دمعٌ هما یا حسین ، أو من أقام مأتماً یا حسین
------------------------------
من دمک الزاکی دفعت الزکاة ، من اجل إجراء فروض الصلاة
بل جدت بالنفس بکل الحیاة ، قتلت ظمأنا بجنب الفرات
تقتل فی حال ضماً یا حسین ، وقربک الماء هما یا حسین
------------------------------
نبکیک یا صریخة المؤمنین ، بعبرة حرا وشجو الأنین
ونلطم الصدر أسا والجبین ، لما علیک قد جرى آسفین
نشغل فکراً وفما یا حسین ، تذکراً تکلماً یا حسین
------------------------------
آه علیک یا سلیل النبی ، محمد المنتجب الهاشمی
 آه علیک یا حبیب الوصی ، ذاک أمیر المؤمنین علی
 أبکیت طه مثلما یا حسین ، دمع أبیک انسجما یا حسین
------------------------------
ضحیت للدین بأسمى نفوس ، بصفوةٍ غرٍ أباةٍ و شوس
 تطایرت منهم بحرب ضروس ، سخاوةً أیدیهم و الرؤوس
 یرون هذا مغنماً یا حسین ، و الصبر عنه مأثماً یا حسین
------------------------------
بالیتنا بالطف کنا معک ، نحشر فی زمرة من شایعک
 نجرع الحمام من نازعک ، ونصرع الوغد الذی صارعک
 وفیک نرعى الذمم یا حسین ، و العهد ذلک المبرم یا حسین
------------------------------
نبکی على أنفاسک الخامدة ، نبکی على أشلائک الهامدة
 نبکی على أطفالک البائدة ، نبکی على عیالک الشاردة
 الجیش لما هجما یا حسین ، واحرق المخیم یا حسین
------------------------------
نبکی علیک تحت وطئ الخیول ، وهی على قلب علیاً تجول
 بل وطئ اللئام قلب الرسول ، وهشموا بالخیل صدر البتول
 صدرک مذ تهشما یا حسین ، أقرح جفن الکرماء یا حسین
------------------------------
بکتک أملاک السماء یا حسین

حزناً علیک بالدماء یا حسین

 

لشاعر أهل البیت : ؟؟؟؟؟

الرادود : ملا باسم الکربلائی

مترجم : استاد ماجد

http://www.al-mahdi.org/show_written_latmiyyat.php?show=2752

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۸:۱۳
شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۳ ب.ظ

وزیده ست دوباره همه جا عطر محرم

بسم الله الرحمن الرحیم

فرا رسیدن ماه محرم و ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت

 

 

بحر طویل معروف و زیبای باز هر کوچه و بازار شده وادی ماتم با مداحی سید مهدی میرداماد:

 

http://www.aparat.com/v/pY9ZS

http://www.gulfup.com/?bUtJIw

 

باز هر کوچه و بازار شده وادی ماتم
شده غرق تب و اشک پر از گریه نم نم

وزیده ست دوباره همه جا عطر محرم
بساط غم و اندوه شده باز فراهم

بیائید همه سینه زنان گریه کنان نوحه بخوانید
همه شور بگیرید همه اشک بریزید

بخوانید از آن عشق مجسم
از آن روح مکرم
که غرق غم و اندوه شده غصه عالم

چه شوری است
چه حالی است
چه احساس زلالی است

بیائید که از سفره ارباب
از این سفره پر برکت و پر خیر
همه رزق بگیریم که دست همه خالیست

و این اشک شبیه پر و بالیست
که تا یک دل و یک رنگ همه بال بگیریم و بمیریم
چرا که به خدا حضرت ارباب تجلی صفات است

و هم جلوه ذات است
در اوج درجات است
شفیع عرصات است
قتیل العبرات است

اسیر الکربات است
و کشتی نجات است
و اشک غم او آب حیات است

و لب تشنه ی لبهاش در آن ظهر عطش نوش لب خشک فرات است
شهیدی که کفن پوش ز روز عرفات است

و اما خود ارباب گواه است
دلم منتظر برگ برات است
که دلتنگ غبار حرمین و عتبات است

همان جا که شب جمعه پر از عطر دل انگیز بهشت است
همان مرقد حضرت که فرش حرمش بال فرشته است
عجب کرب و بلائی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۳ ، ۲۰:۲۳