اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستداران تلاوت قرآن کریم
این وبلاگ جهت آشنایی بیشتر با نابغه تلاوت قرآن؛ اکبرالقرا استاد مصطفی اسماعیل طراحی شده است؛ و در کنار آن، سایر مطالب قرآنی هم در وبلاگ قرار خواهد گرفت. منتظر دریافت نظرات و پیشنهادات شما در این زمینه هستیم. همچنین اگر تلاوت خاصی از استاد مصطفی اسماعیل یا سایر قراء می خواهید، می توانید در قسمت نظرات یا از طریق ایمیل و یا تلگرام با ما در میان بگذارید که ان شاء الله در اسرع وقت پاسخ داده خواهد شد.
https://telegram.me/akbarolqurra
mustafaismaili118@yahoo.com
mustafa-ismail.blogfa.com
mustafa-ismail.blog.ir
آخرین نظرات
پیوندها
بایگانی
طبقه بندی موضوعی

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن مداحی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

مداحی زیبا و بسیار حزین و دلنشین از حاج ملا باسم الکربلائی أسطورة المنبر الحسینی




ملا باسم الکربلائی / یالقاصد قبر حسین(ع) / إصدار زیارات / 1425 ه.ق  زیارات


کلیپ تصویری - با زیرنویس فارسی

https://www.aparat.com/v/TdrSQ



یــا الــقـاصـد لـقـبـر حـسـیـن ...أوقـف وانـحـنـی بـبـابـه
وهــل دمــعــک عـلـى الـخـدیـن... وأسـجـد قـبـل أعـتـابـه

یـا الـزایـر لون قبره یلوک بعینک من بعید ...سلم وأعقد النیة وأقرا الحمد والتوحید
وأطــلــب مــن أبـو الـسـجـاد کـلـمـا تـطـلـب وشـتـریـد
أصـعـب  وأکـلـف الحاجات ... عنده بکل وکت سهلات ...طبع الرزق بالنیات
کـل  مـطـلـب  وسـیـلـه یـریـد ...وکـل مـوقـف الـه أسـبـابـه


عـن حسین أبو الیمة یا السامع خبر مشهور ... یتناقل بکل مجلس وبکل الکتب مذکور
کــلــمــن  یــعـتـنـی یـزوره یـرد مـنـه بـقـلـب مـسـرور
بـقـبـره تـبـرد اللهفـة ...وجـمـرة حـسرتک تطفه ... اذا عندک مرض تشفه
تــبــرى  عــلــتــه ویـطـیـب... کـل مـن یـشـتـم تـرابـه

لا تخلی العجب والشک ما بینک وبینه یحول ...لو همک جبل ینزال وبفضل الحسین یزول
کــرامــة خــصــصـه الـبـاری الـدعـاء بـقـبـتـه مـقـبـول
ومـن  تـتـوجـه بـدعـواک ... یـا الـزایـر أرید أنخاک...أریدک تندعیلی ویاک
لــتــربــة کــربـلاء حـنـیـت... ودمـوع الـغـربـة سـجـابـة


یـا  زایر  لو رحت أنخاک لمن توصل لقبره ...عوض عنی أرید تشم مکان البیه نزف نحره
أخــتــنــقــت ریــتــی وحـنـیـت یـا یـوم الأشـم عـطـره
وقـلـه خـادمـک وده ...یـنـال الـمـطـلـب ال عنده ...وقلبه ببابک یشده
عــلــق لــو حــصــل مــراده ...یــرد یـمـک مـن غـیـابـه

نـذر لحسین لو ردیت ناذر أعتنی له زحوف ...قلبی یسبق أجدامی وبقبر الحسین یطوف
وأحـنـی  ضـلـوعـی عـلـى الـشـبـاک وأحـضـنـه بـلـوعه الملهوف
وأشـکـی  شـعـنـدی  من آلام ... وخبرة بدورة الأیام ...وأزور الأکبر وجسام
قــبــل  مــا  أودع أبـو الـیـمـة... أزور أهـل الـوفـه أصـحـابـه


وأتـعنی لعضید حسین عباس الأخو الوفای ...ال قبله ما قبل یشرب ویتهنى بلذیذ المای
وأقــلــه  مــن قــبــر زیـنـب أنـه جـایـب لـک سـلام ویـای
غـیـور  أطـبـاعـه  مـعـروفـة ...کـریم یحی بضیوفه ...أعذره مقطعة کفوفه
وراســه بــالـعـمـد مـهـشـوم... وبـعـیـنـه الـسـهـم صـابـه

قـضیت العمر وأتمنى أعیش بحلم وبآمال ...لون منی الأجل یحدی نعشی بکربلاء ینشال
یــفــرونــی عـلـى قـبـر حـسـیـن وش عـنـدی ذنـب یـنـزال
بـجـاه الـطـاهـرة أمـه ...أریـدن دفـنـتـی یـمـه ...وأنه الخادم لأبو الیمة
حــی مــیــت دلـیـلـی یـصـیـح آه یـا حـسـیـن ومـصـابـه


لشاعر أهل البیت : السید سعید الصافی الرمیثی

الرادود : ملاباسم الکربلائی

مترجم : استاد ماجد




* این قصیده، یکی از قطعات آلبوم یا إصدار زیارات هست؛ که از زیباترین و خاطره انگیزترین آلبوم های جناب ملاباسم بشمار میاد. قبلاً هم دو قطعه زیبای دیگر از این آلبوم رو در وبلاگ گذاشته بودم: یا یوم اشوف اعتابک - یا زایر

* متاسفانه امسال فرصت کافی برای این که مداحی های مختلفی برای ماه محرم آماده کنم رو نداشتم، اما دو سه قصیده رو انتخاب کردم که ان شاء الله در این چند روزه تقدیم می کنم، و چند مورد رو هم در قسمت پیوندهای روزانه وبلاگ گذاشتم. ضمن این که پیشنهاد می کنم قطعاتی که محرم سال گذشته در وبلاگ قرار داده بودم رو اگه هنوز نشنیدید از دست ندید!

1. بکتک املاک السماء یا حسین

2. صلی علیک ملیک السماء

3. یا محلی الوداع

4. ها عباس أجیت و عفت الایتام

5. الیوم راحوا کل هلی

6. یا زایر

7. حلم عمری

8. لیش تأخر عباس

9. تزورونی

10. و حق نحر الشهید

11. إنی رضعت مع الحلیب هواک

12. لا تعوفونی

13. یا المذبوح

14. باز هر کوچه و بازار شده وادی ماتم

15. بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را

16. ابتهال حب الحسین (طه الفشنی)

17.ابتهال  لذ بالحسین (سید نقشبندی)



۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۳
جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ب.ظ

نکند باز شده ماه محرم...

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم و ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام




مداحی قدیمی و بسیار بسیار زیبا و تاثیرگذار حاج میثم مطیعی، با شعر زیباتری از سید حمیدرضا برقعی :



عصر یک جمعه دلگیر


حاج میثم مطیعی / مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام - 1387.10.13 (شب 6 محرم)

فایل صوتی:

http://www.misaq.info/Shab6Moharram1387.mp3

کلیپ تصویری:

http://www.aparat.com/v/xpqg4


قرائت اشعار توسط آقای برقعی

عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...


عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...


گریه کن، گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...

http://www.parsedarkhial.blogfa.com/post-15.aspx



۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۷
پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۶ ب.ظ

یا حبذا - تواشیح زیبا و قدیمی از ملاباسم

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت 24 ذی الحجه سالروز مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران، یک تواشیح کوتاه اما بسیار زیبا و دلنشین از اجراهای قدیمی ملاباسم الکربلائی انتخاب کردم که شعر زیبایی رو در مدح پنج تن آل عبا قرائت می کنند؛

نکته جالب این که شاعر این ابیات، یکی از شعرای مسیحی به نام "أبی یعقوب نصرانی" (قرن چهارم هجری) هست و مضمون اشعار هم برگرفته از حدیث معروفیست از پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده:

أنا الشجرة، وفاطمة فرعها، وعلی لقاحها، والحسن والحسین ثمرتها، وشیعتنا ورقها، وأصل الشجرة فی جنة عدن وسائر ذلک فی سائر الجنة / مستدرک حاکم نیشابوری ج 3 ص 160



ملا باسم الکربلائی / یا حبذا / إصدار یفرحون لفرحنا

فایل صوتی:

http://shiavoice.com/play-yt6x9.html

کلیپ تصویری:

http://www.aparat.com/v/VqtyC


یـاحـبذا دوحه فی الخلد نابتةٌ             مامثلها نبتت فی الخلد من شجرِ

المصطفى اصلها والفرع فاطمةٌ                ثـم الـلقاح علی سید البشرِ

والـهـاشـمیان سبطاه لها ثمرٌ                والـشیعه  الورق الملتف بالثمرِ

   هذا حدیث رسول الله جاء بهِ           اهل الروایات فی العالی من الخبرِ   

آفرین بر آن درختى که در بهشت روئیده و در فردوس درختى نظیر آن نیست.

مصطفى تنه و فاطمه شاخه و سرور آدمیان (امام على علیه السلام) بارور کننده آن درخت هستند.

دو فرزند پیامبر (حسن و حسین) که از دودمان هاشم اند ثمره و میوه آن درخت مى باشند و شیعیان برگهائى هستند که گرد آن میوه ها جمع شده‌اند...

لشاعر : أبو یعقوب النصرانی

الرادود : ملاباسم الکربلائی

http://www.aviny.com/library/alghadir/jeld-5/alghadir-5-02.aspx


* تلاوت آیه شریفه مباهله (سوره آل عمران، آیه 61) با صدای استاد مصطفی اسماعیل:
http://mustafa-ismail.blog.ir/1393/07/27
http://mustafa-ismail.blog.ir/1393/08/28-3


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۶
پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۱ ب.ظ

ربنا صل علی احمد خیر المرسلینا

بسم الله الرحمن الرحیم

تواشیح معروف و زیبای چهارده معصوم، با نوای الرادود المبدع الکبیر الاستاذ الحاج باسم الکربلائی :

 

ربـنـا صـلـی على أحمدَ خیرِ المرسلینا
و على الساقی على الحوض أمیر المؤمنینا
و على فـاطـمة الزهراءِ أمِ الأکرمینا
و على السبطینِ و السجادِ زین العابدینا
و علـى الـباقر و الصادقِ علماً و یقینا
و على الکاظمِ موسى و الرضا فضلاً و دینا
و الـتـقی الـخاشعِ الباسطِ بالجودِ یمینا
و  على الهادی الذی أشرق کالشمس جبینا
و  الـزکـی العسکری الحسن الخلقِ أمینا
و  عـلـى  الـقائمِ بالقسطِ مغیثاً و معینا
آلِ یـاسـیـنَ الـهُداتِ الطیبینَ الطاهرینا
ربـنـا  سـیـدنـا  صلی علیهم أجمعینا

 

اجرای استودیویی و معروف - إصدار میلاد و أعیاد - سال 1426

http://www.aparat.com/v/OcaYq

 

اجرای مجلسی - ایران، مجلس خصوصی در شهر اصفهان - 1391/08/13

بیوم عید الغدیر 1433 فی منزل ابو علی معمار الکربلائی اصفهان

http://www.aparat.com/v/OMtFG

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۱
بسم الله الرحمن الرحیم

تواشیح زیبا و معروف صلواتٌ صلواتٌ، اجرای ماندگار استاد حاج ملاباسم الکربلائی

 

 

 

ملا باسم / صلواتٌ / إصدار صلوات1 / سال 1425 قمری

فایل صوتی

http://s4.picofile.com/file/8165326742/basem_salavat.mp3.html

کلیپ تصویری (همراه با اجرای ملاباسم)

http://www.aparat.com/v/hWZUS

کلیپ تصویری (با زیرنویس عربی)

http://www.aparat.com/v/M0nGB

کلیپ تصویری (با زیرنویس فارسی)

https://www.aparat.com/v/bek3i



ماذا أقول بشأنه وجلاله وهو الذی بلغ العلی بکماله
والله أقسم فی الکتاب بحسنه والشمس اذ کشف الدجى بجماله
وبوصفه الخلق العظیم ولم یکن عجبا فقد حسنت جمیع خصاله
ولأجله لولاک عنوان العلى فتبینوا یا سامعی أحواله
ولتسألوا المولى الجلیل بجاهه وعلى المدى صلوا علیه وآله

صلوات صلوات صلوات صلوت ... صلوات صلوات صلوات صلوت
صلوات صلوات على محمد

در جلال و عظمت او چه بگویم؟ او کسی است که به سبب کمالش به بلندترین مقامات رسیده
خداوند در قرآن به حسن و نیکویی او سوگند خورده، و خورشید جمالش همه ی تاریکی را روشن کرده
عجیب نیست که "خلق عظیم" در وصف او آمده، چرا که همه ی ویژگی های او نیکوست



یا إلهی ومجیری من بسر الغیب یعلم ... صلی یارب وسلم ثم بارک وترحم
وترفق برسول طاهر بالخیر مفعم ... ذلک المبعوث طه وعلى الخلق مقدم
فی السماء فی السماء هو المؤید ... صلوات صلوات على محمد

ای معبود و پناه دهنده من, ای کسی که اسرار نهان را می داند
ای پروردگار! درود و سلام و پس از آن برکت و رحمت فرست بر پیامبر
و لطف نما بر پیامبر پاک که وجودش از خیر لبریز شده است
آن کسی که با نام طه مبعوث شده و بر تمامی خلق برتری دارد
او که در آسمان ها تأیید شده است, درود فرست بر محمد


هو سر فی السماء عند ذی العرش تعالى ... زانه الله کمالاً وبهاء وجمالاً
لم یزل بالفضل یزهوا وعلى الشمس استطالاً ... بحر إحسان و جود ملأ الدنیا نوالاً
سر غیب سر غیب والله یشهد ... صلوات صلوات على محمد

او رازی است در آسمان و در نزد خداوند بلندمرتبه و صاحب عرش
کسی که خداوند او را با کمال و نیکویی و زیبایی آراسته است
کسی که فضیلت های او را نهایتی نیست و بر خورشید برتری دارد
دریای احسان و بخشش که دنیا را از عنایات خود پر کرده است
او راز پنهانی است و خداوند به این مطلب شهادت می دهد, درود فرست بر محمد


ذات حسن وبهاء بارئ الکون براها ... وسمات سامیات ثم أعطاها لطاها
فهو الشمس إذا ما أشرقت وهو ضحاها ... جل فی الوصف علوا وهو خلق لایضاها
وصفات وصفات فیها تفرد ... صلوات صلوات على محمد

ذاتی که دارای خوبی و نیکویی است و خالق جهان او را خلق کرده است
و او را برترین موجود در میان موجودات بلند مرتبه قرار داد و سپس آن ذات را به پیامبر اکرم اعطا نمود
پس او خورشیدی است که می درخشد و همه جا را روشن می سازد
برتر از آن است که در توصیفات بگنجد و آفریده ای است که نظیر ندارد
و دارای صفاتی است که در آن یگانه است, درود فرست بر محمد


ذا خفاء من ظهور وظهور من خفاء ... عند ساق العرش یزهو وهو کنز فی السماء
قد براه الله خلقاً لیس من طین وماء ... إنما نور تجلى فی جباه الانبیاء
فی الجباه فی الجباه نور تجدد ... صلوات صلوات على محمد

کسی که در عین ظهور پنهان است، و با وجود پنهان بودن، آشکار است
و گنجی است در آسمان که بر تارک عرش الهی می درخشد
خداوند او را خلق کرده اما نه از گل و آب، بلکه او نوری است که در جبین انبیا تجلی کرده است
در پیشانی او نوری ست که تازه و زوال ناپذیر است, درود فرست بر محمد


قبل خلق الخلق طه کائن عند المکین ... فتسامى من مطاع عند ذی العرش أمین
هو خیر الانبیاء شاکیاً فقد القرین ... وله آیات قدس عند قرآن مبین
فی الرسول فی الرسول سر تجسد ... صلوات صلوات على محمد

خداوند روح پیامبر اکرم (ص) را قبل از خلق همه ی کائنات آفرید، پس مقام او از جبرئیل امین نیز بالاتر است
او از همه ی انبیاء برتر است، یگانه است و همتایی ندارد، قداست و پاکی او در آیات قرآن آمده است
پیامبر سری از اسرار الهی است که در قالب انسانی مادی مجسم شده است, درود فرست بر محمد


أنجبت أم المعالی نور من یهدی السرائر ... عقمت من بعد طه ثم حالت وهی عاقر
غادرته بضمیر ملأ الکون بشآئر ... جل خلق الله فیه وتعالى فهو قادر
للوجود للوجود حب وسؤدد ... صلوات صلوات على محمد

از مادری والامقام، نوری که هدایت گر جان هاست متولد شد
و پس از پیامبر، دیگر مادر روزگار از زاییدن چنین انسانی عقیم شد
او عالم را با بشارت های خود پر کرد، عظمت خداوند قادر متعال در آفرینش او متجلی است
در وجود او محبت و بزرگی قرار داده شده است, درود فرست بر محمد

 

هکذا رحمت ربی فی رسول الله جاءت ... من تخوم العرش تزهو و إلى الدنیا استفاءت
کلما جن ظلام غرة الهادی أضاءت ... ومحى للشرک حکماً أهله ذلاً أباءت
للأنام للأنام دین تخلد ... صلوات صلوات على محمد

رحمت پرودگار به واسطه پیامبر بر مردم نازل شده، خداوند کسی را که در عرش الهی میدرخشد به دنیا فرستاد
وقتی که سایه ها و تاریکی ها همه جا را فرا گرفت، او با نور هدایت خود دنیا را روشن کرد
و حکومت ظلم و جور را نابود کرد و اهل شرک را با خواری از بین برد
برای مردم دینی است جاودانه, درود فرست بر محمد

 

لشاعر اهل البیت (ع) : جابر الکاظمی

الرادود : ملاباسم الکربلائی

kasaed.net - tadabbor.org - dorar-aliraq.net
 

 

 

و اما قصیده "بآل محمد عرف الصواب" که در پست قبلی هم بهش اشاره کردم،

قبل از این که متن این قصیده و اجرای زیبای ملاباسم رو بذارم، مختصراً توضیحی درباره اش بدم، این شعر زیبا که در مدح و منقبت اهل بیت علیهم السلام و به ویژه مولا امیرالمؤمنین سروده شده، از جمله اشعاری هست که روی یکی از دیوارهای صحن مطهر حضرت در نجف اشرف نگاشته شده (على یسار الداخل للرواق الشمالی من باب الفضة المقابلة لباب الشیخ الطوسی وفی الجبهة العلیا کٌتبت ثمانیة عشر بیتاً من قصیدة)، در مورد شاعر این قصیده اختلاف هست، و بعضا گفته اند که شاعر اصلی اون عمروعاص (لعنة الله علیه) است و نقل کرده اند که یک روز در مجلس معاویه صحبت از حضرت علی(ع) شد و معاویه گفت هرکس شعری درباره حضرت بگه که من بپسندم ده هزاردرهم به او پاداش میدم، هر یک از حاضرین به طمع سکه ها، اشعاری بر علیه مولا علی(ع) گفتند الا عمروعاص که قصیده "بآل محمد..."رو خوند، چون با وجود این که در عمل دشمن امام بود اما میدونست و معترف بود که حق با حضرت هست، معاویه هم در نهایت پاداش رو به عمروعاص داد و بقیه رو محروم کرد!!!

البته در مورد این که عمروعاص اشعاری درباره حضرت گفته شکی نیست، و معروف ترینش هم قصیده جلجلیه هست که یکی از قدیمی ترین غدیریه های تاریخ به شمار میاد، اما در مورد صحت ماجرای فوق تردید هست و اکثراً این قضیه رو رد کرده و معتقدند شاعر حقیقی این قصیده زیبا، یکی از شعرای قرن سوم هجری به نام "الناشی الصغیر" هست:

 

ملا باسم / بآل محمد عرف الصواب / إصدار تهانینا 2 / سال 1426 قمری

کلیپ تصویری

http://www.aparat.com/v/13uRY

فایل صوتی

http://www.shiavoice.com/play-zf5tn.html

 

 

بال   محمد   عرف  الصواب   وفی   أبیاتهـم  نزل   الکتاب
هم  الکلمات  والأسماء  لاحت   لادم   حین   عزلـه   المتاب
وهم حجج  الإله  على  البرایا   بهـم  ویحکمهم   لا  یستراب
بقیة  ذی العلى  وفروع  أصل   بحسن بیانهم  وضح   الخطاب 
وأنوار ترى   فی   کل  عصر   لارشاد الورى   فهـم   شهاب 
ذراری  أحمـد   وبنو   علی   خلیفتـه   فهـم    لب   لباب
تناهوا   فی  نهایة   کل   مجد   فطهر خلقهم    وزکوا  وطابوا
إذا   ما  أعوز   الطلاب  علم   و  لم   یوجد   فعندهم  یصاب
محبتهـم  صـراط   مستقیـم   و لکن   فی  مسالکـه   عقاب
و لا   سیما   أبو  حسن  علی   له   فی  الحرب  مرتبة  تهاب
کأن   سنان    ذابلـه   ضمیر   فلیس   عن  القلوب  له  ذهاب
وصارمـه   کبیعتـه    بخـم   معاقدهـا  من   القوم   الرقاب
علی    الدر  والذهب  المصفى   وباقی   الناس   کلهـم   تراب
إذا   لم   تبر   من  أعدا  علی   فمالک    فی    محبتـه   ثواب
إذا   نادت   صوارمـه   نفوسا   فلیس   لها   سوا   نغم   جواب
فبین    سنانـه   والدرع   سلم   وبین البیض والبیض اصطحاب
هو   البکاء  فی  المحراب  لیلا   هو  الضحاک  إن  جد  الضراب
و من  فی  خلقه  طرح الأعادی   حبابا   کی   یسلبـه  الـحباب
فحین   أراد  لبس  الخف  وافى   یمانعـه   عن   الخف  الغراب
وطار    به    فـأکفاء   وفیـه   حباب  فی  الصعید  له  انسیاب
و  من    ناجاء   ثعبان   عظیم   بباب   الطهـر   ألقته  السحاب
رآه    الناس   فانجفلوا   یرعب   واغـلقت   المسالک   والرحاب
فـلما   أن   دنا   منـه   علی   تدانى  الناس  واستولى  العجاب
فکـلمـه    عـلی   مستطیـلا   وأقبل   لا  یخاف   ولا   یهاب
ودن   لحاجر   وانساب   فیـه   و  قال   و قد   تغیبـه  التراب
أنا   ملک  مسخت  وأنت  مولى   دعـائک   إن  مننت  به  یجاب
أتیتک   تائبا   فاشفع   إلی  من   إلیه   فـی   مهاجرتی   الایاب
فـأقبل   داعیـا   وأتى   أخوه   یؤمن    والعیون    لها  انسکاب
فلما   أن   أجیبـا   ظل   یعلو   کما   یعلو   لدى   الجد  العقاب
وأنبت   ریش  طاووس  علیـه   جواهر   زانها    التبر  المذاب
یقول   لقد   نجوت  بهل  بیت   بهم   یصلى   لظى  وبهم  یثب
هم   النبا   العظیم  وفلک  نوح   وباب  اللـه  وانقطع  الخطاب

http://www.mezan.net/kasaed/kasaed/28.html


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۸
بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از دو مداحی معروف و ماندگار ملاباسم (یعنی لیش تاخر عباس و تزورونی) نوبت رسیده که یکی از مداحی های جدید و کمتر شنیده شده (بهتر هست بگم شنیده نشده!) این مداح اهل بیت رو تقدیم کنم، قصیده بسیار زیبا و حماسی "وحق نحرالشهید" که گوشه هایی از خطبه ی پرشور حضرت زینب سلام الله علیها در شام و قصر یزید ملعون رو بیان می کنه، این هم یکی دیگه از مداحی هایی هست که برای اولین بار با ترجمه فارسی در وبلاگ قرار میدم و طبق معمول ترجمه این قصیده رو هم استاد ماجد انجام دادند، که نهایت تشکر و قدردانی را از ایشون دارم.

 


 

 

 

ملا باسم الکربلائی / و حق نحر الشهید / کربلا / 10 جمادی الاول 1434 قمری

(لیلة 10 جمادی الاول 1434 هـ المخیم الحسینی فی کربلاء المقدسة)

 

کلیپ تصویری - با زیرنویس فارسی

http://www.aparat.com/v/bz5QV
 

فایل صوتی

www.shiavoice.com/play-xCF4B.html

 

 

جالبه بدونید که محرم امسال، جناب ملاباسم کار خیلی قشنگی انجام داد که در نوع خودش کم نظیر بود! اون هم این که در وسط خوندن یکی از قصاید، بی خیال خوندن شعر میشه و از منبر پایین میاد و مدتی در کنار عزادارن سینه میزنه، و بعد از اون مجددا برمیگرده و شعر رو ادامه میده:

رااائع !! نزول الحاج باسم الکربلائی من المنبر ویلطم مع المعزین

(لیلة 7 محرم 1436-فی حسینیة داود العاشور)

http://www.aparat.com/v/MX7Yu

http://www.aparat.com/v/oyHE3

نسخه جدید و با کیفیت عالی که استاد ماجد در اختیار ما گذاشتن:

http://www.gulfup.com/?d4dOL9

فایل کامل این مداحی - قصیدة والله أفنیها - فایل صوتی و تصویری:

http://cdn.top4top.net/d_51136439e59.mp3

http://www.aparat.com/v/Orfxi



 

این هم یکی از جدیدترین لطمیاتی که محرم امسال و در حسینیه داوودعاشور بصره خونده و بسیار زیباست، رااائع جداً:

ملا باسم الکربلایی / کل ما اشوفک بالطیف / شب 3 محرم 1436

http://www.aparat.com/v/XWfhy

www.youtube.com/watch?v=M1tq1zMriQg

http://www.gulfup.com/?b4Ianb

 

 

و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید
و الله مـا تمحی ذکرنه إحنه آیات السماء ...آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء

به حق گلوی بریده شهید قسم، تو را به ذلت می کشانم ای یزید
به خدا قسم که نمی توانی یاد ما را از بین ببری، چون ما نشانه های آسمان هستیم
من دختر فاتح مکه هستم، و تو پسر آزاد شده ها هستی

 

آنـا  زیـنـب بـت علی و أقسم قسم ... إبـدم أخـویـه حـسین و براعی العلم
نـعـم بـجـفـوفـی أطـیحنک نعم ... مـثـلـمـا طـیّـح علی إبجفه الصنم
وسط  قصرک أصول...مثل فحل الفحول
صوت  ذو  الفقار صوتی ما أعرف الإنحناء ... آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء
و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید

 من زینب دختر علی ام و قسم می خورم به خون برادرم حسین و به صاحب پرچم
آری، با همین دستهایم تو را برمی اندازم، مانند علی که با دستش بت ها را برانداخت
در میان قصرت، چون یک مرد به تو حمله می کنم
صدای من، صدای ذوالفقاراست و کرنش در مقابل تو را بلد نیستم
من دختر فاتح مکه هستم و تو پسر آزاد شده ها هستی
به حق گلوی بریده شهید قسم، تو را به ذلت می کشانم ای یزید

 

إشـلـون یـبـن الـوثـنی و الجاهلی ... أنـحـنـی لـک و آنـا زینب بت علی
الـیـوم  صـعـدت بـیَّ غیرة کافلی ... مـن نـخـیـتـه و قـال یختی إتدللی
و حـق قـطع الجفوف...أسویها طفوف
مثلما  رف عالشریعه إبقصرک إیرف اللواء ... آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء
و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید

ای پسر بت پرست جاهل صفت، چگونه برایت کرنش کنم در حالی که من زینب دختر علی هستم
امروز غیرت ابوالفضل در وجودم به جوش آمده است، زمانی که از او خواهش کردم و او گفت اطاعت، ای خواهرم
به قطع شدن دست ها قسم که اینجا را مانند کربلا می کنم
همانطور که پرچم بر نهر فرات به اهتزاز درآمد در قصرت به اهتزاز در می آید
(حماسه حضرت عباس در کنار نهر فرات را اینجا تکرار می کنم)
من دختر فاتح مکه هستم و تو پسر آزاد شده ها هستی
به حق گلوی بریده شهید قسم، تو را به ذلت می کشانم ای یزید

 

شـجـره طـیـبه أهلی و آیات الشرع ... آنـا  زیـنـب زودی مـن عدهم فرع
شـجـرة الـمـلـعـونه إنتم و إستمع ... إبـجـف أبـو فـاضـل أکـیداً تنقلع
عـداک  الإخـتـیـار...إلی صار القرار
إسعه سعیک کید کیدک ما إلک غیر الفناء ... آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء
و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید

خاندانم شجره طیبه و نشانه های دین هستند، من زینبم، و خروش من شاخه ای از این درخت است
اما شما شجره ملعونه هستید، و خوب گوش کن و بدان که با دست ابوالفضل حتما این درخت قطع می شود
اختیارت را از دست دادی و امر از آن من شد
تلاشت را بکن و نیرنگت را به کار بیانداز، اما هیچ سرانجامی جز نابودی نداری
من دختر فاتح مکه هستم و تو پسر آزاد شده ها هستی
به حق گلوی بریده شهید قسم، تو را به ذلت می کشانم ای یزید

 

یـا مـثـالـب راح أحسب لک و أعد ... غـشـی  وجـهـک من یمر طاری هند
لـلـصـنـم مـا زلـت مملوک و عبد ... لا بـدیـن و لا إبـخـالـق تـعـتقد
إشتجاوب وشتقول...و أنا إلسان الرسول
آیـة  الـتطهیر صوتی تدری یبن الأدعیاء ... آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء
و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید

کدام یک از عیب هایت را برشمرم؟ وقتی اسم هند به میان می آید، باید رویت را از خجالت بپوشانی
تو هم چنان بت پرست و بنده بت ها می باشی، نه به دینی اعتقاد داری نه به خدایی
چه جوابی داری و چه میتوانی بگویی، درحالی که من زبان پیامبرم
ای پسر حرامزاده، بدان که آیه تطهیر صدای من است و در حق ما نازل شده
من دختر فاتح مکه هستم و تو پسر آزاد شده ها هستی
به حق گلوی بریده شهید قسم، تو را به ذلت می کشانم ای یزید

 

حـتـه لـو یـمـک جـبـتنی إمیسره ... مـا أذل و أبـقـه عـزیـزه إمـخدره
عـلـمـانـی الـحـسـن أبقه صابره ... أکـسـر  إخـشـوم  الـزلم و آنا مره
أبـو فـاضـل أخوی...أسد خیبر أبوی
حـته  جبریل  إبعظمته یجی یسألنی الدعاء ... آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء
و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید

هرچند مرا نزد خودت به اسیری آوردی
ولی من ذلیل نمی شوم و همچنان ارجمند وسراپرده نشین باقی خواهم ماند
حسن به من آموخت که شکیبا باشم
با این که زن هستم، اما بینی مردان پستی چون تو را به خاک می مالم
ابوالفضل برادرم هست، و شیر خیبر پدرم می باشد
حتی جبرئیل با آن عظمتش به نزد من می آید و التماس دعا می گوید
من دختر فاتح مکه هستم و تو پسر آزاد شده ها هستی
به حق گلوی بریده شهید قسم، تو را به ذلت می کشانم ای یزید

 

عـرشـک  إیـطـیح  و فلا یوقف بعد ... و  أبـو الـیـمـه حـسین خالد للأبد
الـرای  إلـنـه  و إنـت کل رایک فند ... و  أعـرف أیـامـک و أحـسبهن عدد
رغـم  کـل الجروح...نهدم لک صروح
و الله إلنه مو عجیبه السمه لو مطرت دماء ... آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء
و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید

تخت تو واژگون می شود و بعد از آن هیچگاه به جایگاهش باز نمی گردد
ولی امام حسین تا ابد جاودان باقی می ماند
رای و نظر صحیح برای ماست، و همه افکار و نقشه های تو غلط خواهد بود
روز های آخر کارت را می دانم، و به عدد برایت می شمارم و حساب می کنم
علی رغم همه زخمهایی که برما وارد کردی، قصرها و کاخهایت را منهدم می کنیم
به خدا قسم عجیب نیست اگر آسمان به خاطر ما خون ببارد
من دختر فاتح مکه هستم و تو پسر آزاد شده ها هستی
به حق گلوی بریده شهید قسم، تو را به ذلت می کشانم ای یزید

 

صـوت  زیـنـب  یـبـقه هو المنتصر ... و آل أمـیـه مـا یـظـل إلـهم ذکر
و  الله بـس تـوصـل زمـرهـم للقبر ... یـعـنـی  لـلمهدی إبتدت ساعة صفر
إذا طـاح الـضریح...یجی المهدی یصیح
یـا  لـثـارات  العقیله و یا لثار الأولیاء .. آنـا بـنت الفتح مکه و إنت إبن الطلقاء
و حـق نـحـر الشهید ...أذلک یا یزید

این صدای زینب است که پیروزمند باقی خواهد ماند
اما هیچ یادی از خاندان بنی امیه باقی نمی ماند
به خدا قسم اگر دست آن جماعت  به قبر حضرت زینب برسد
آن زمان است که قیام حضرت مهدی آغاز خواهد شد
اگر ضریح حضرت زینب آسیب ببیند، مهدی خواهد آمد و فریاد می زند
ای خون خواهان زینب، و ای خون خواهان اولیاء الهی
من دختر فاتح مکه هستم و تو پسر آزاد شده ها هستی

 

لشاعر أهل البیت : وسام الشویلی

الرادود : ملا باسم الکربلائی

متر جم : استاد ماجد

http://kasaed.net/index.php?show=news&action=article&id=3987

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۱۷:۰۱
جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ

تزورونی - مداحی ماندگار ملا باسم

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت اربعین، یکی دیگر از مداحی های ماندگار و جاودانه ملاباسم کربلایی رو تقدیم میکنم، مداحی معروف "تزورونی" که فکر نمی کنم نیازی به تعریف کردن داشته باشه و مطمئنا همه باهاش آشنا هستین، این قصیده زیبا و تاثیرگذار رو شاعر توانمند جناب "عبدالخالق محنة" سروده، و خطاب حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به زائران شرکت کننده در  پیاده روی با شکوه و میلیونی اربعین هست!

 

 

 

ملا باسم / تزورونی أعاهدکم / إصدار تزورونی / 1432 قمری

 

کلیپ تصویری - با زیرنویس فارسی

http://www.aparat.com/v/eAfrF

http://www.aparat.com/v/Qdflk 

https://www.aparat.com/v/YB9xe


کلیپ تصویری - با زیرنویس عربی

http://www.aparat.com/v/4iSgm

http://www.aparat.com/v/qb08m

 

فایل صوتی

http://www.shiavoice.com/play-sTJCr.html

 

فایل هایی که در بالا گذاشتم، مربوط به نسخه استودیویی تزورونی بود (همون که زیاد از صدا و سیما پخش میشد، البته امسال که متاسفانه خیلی کم کارهای باسم رو پخش کردن و به جاش... !! )، لینک دانلود چند تا از اجراهای مجلسی این قصیده رو هم میذارم:

 

باسم الکربلائی / تزورونی اعاهدکم / حسینیة المرحوم داود العاشور

http://www.aparat.com/v/vU3wI

http://videoalsada.net/watch_video.php?v=8YA289MK2MS3

 

باسم الکربلائی / قصیدة تزورونی اعاهدکم و یا هاجر

www.youtube.com/watch?v=F963lD9woPI

 

 

    تــزورونــــیأعـاهــدکم... تـعــرفـونـی شـفـیـع إلـکم
 أسامیـکم أسـجـلهـا أسامـیـکـم ... هــلا بـیـکم یازواری هـلا بـیـکـم

مرا زیارت می کنید و به شما قول می دهم که مرا شفیع خودتان خواهید یافت،
نام های همه شما را نزد خودم ثبت می کنم. خوش آمدید ای زائرانم خوش آمدید

 

وحـق  جـف الـکـفـیل وجوده والرایه ...انا وعباس ویاکم یمشایه
یـامـن بـعـتـو النفوس وجیتو شرایه...علی واجب اوافیکم یاوفایه
تــواسـیـنـی شـعـایـرکـم..تـرویـنـی مـدامـعـکـم
أواسیکم انا وجرحی أواسیکم...هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

قسم به آن دست بریده و مشک و علم او، که من و عباس همراهتان هستیم ای زائران پیاده
ای کسانی که جان بر کف گذاشته اید و جانهایتان را بهای زیارتم قرار داده اید.
بر من واجب است به شما وفا کنم و حقتان را ادا کنم ای وفاداران
عزاداریتان به من دلداری می دهد. اشکهایتان مرا سیراب می کند.
قسم به زخمهایم که من هم شما را یاری خواهم کرد. خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید.

 


هـلا  یـالـ  مانسیتو ع الوعد تحظر ... اجیت ولا یهمک لا برد لاحر
وحـق دمـع الـعقیله وطبرت الاکبر... احظرک مااعوفک ساعة المحشر
عـلـى الـمـوعـد اجـی یـمـکـم ... ولا ابـعـد واعوفنکم
محامیکم  وحق حیدر محامیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

خوش آمدی، ای که فراموش نکردی و در موعد مقرر حاضر شدی. آمدی و به سرما و گرما اهمیت ندادی
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر، در هنگام  محشر کنارت حاضر می شوم و  تنهایت نمی گذارم
جایی که وعده دادم (وقت مرگ) پیشتان می آیم و از شما دور نمی شوم و تنهایتان نمی گذارم
پشتیبانتان هستم قسم به حیدر و از شما حمایت می کنم. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید


یـاهـل شـایـل الـرایه وجای قاصدنی... تعرف رایتک بیمن تذکرنی
بـالـقطعو جفوفه وصاح لدرکنی ... صحت ویلاه یاخویه والظهر محنی
کـسـر  ظـهـری  سـهـم هـجـره ... نـفذ صبری بعد عمره
اوصیکم  على الرایه اوصیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

ای آنکه پرچم را برداشته ای و آمده ای قصد دیدارم داری. می دانی پرچمت مرا یاد چه کسی می اندازد؟
به یاد آن که با دست بریده فریاد زد: مرا دریاب. فریاد زدم واوبلا برادرم و پشتم خمیده شد
تیر هجرانش کمرم را شکست و صبرم بعد از او تمام شد .
شما را به این علم سفارش می کنم. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید

 

یـامـن  قـاصـد والدمعه تجریها ... اعرف حاجتک مو داعی تحجیها
وحـق  نـحر الرضیع الحاجة اقضیها ... یازایر عاهدت کل عله اشفیها
اخـو زیـنـب فـرح بـیـکـم ... هـلا ومـرحـب یـنادیکم
یـحـیکم ابو الغیره یحیکم ... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

ای که با چشم های گریان به قصد من می آیی. حاجتت را می دانم نیازی نیست آن را بگویی.
قسم به گلوی شیرخواره حاجت را برآورده می کنم . ای زائر عهد کرده ام هر بیماری را شفا دهم .
برادر زینب از آمدنتان شاد شده و با صدای بلند به شما خوش آمد می گوید
عباس غیرتمند به شما درود می فرستد. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید.

 

زیـنـب  مـن تـشـاهـد تـزورونی... تنادیکم لون بطف تحظرونی
مـا امـشـی یـسـیـره ولا یسلبونی... ولا بسیاطهم قدرو یضربونی
تـنـادیـنـی انـا بـحـیـره ... واصـد عـیـنـی لـبو الغیره
ابـجیکم على مصابه ابجیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

زینب هنگامی که می بیند به زیارتم آمده اید؛ صدا می زند ای کاش شما در کربلا بودید
تا مرا به اسیری نمی بردند و ما را غارت نمی کردند و نمی توانستند ما را با تازیانه بزنند.
می گوید من آن روز در حیرت بودم و چشم به برادر غیورم داشتم
شما را به گریستن در مصیبت او دعوت می کنم. خوش آمدید ی زائران من. خوش آمدید.

 

لشاعر أهل البیت ع : عبدالخالق المحنة

الرادود : ملا باسم الکربلائی

http://www.kasaed.net/index.php?show=news&action=article&id=2718

http://www.arabiforall.com/post/181

 



* متاسفانه اخیرا شایعات عجیبی در مورد این مداحی و قصیده تزورونی رواج پیدا کرده، و قصه های تخیلی در موردش ساختن و میگن ابتدا یکی از مراجع تقلید در خواب دیده که حضرت ابالفضل این شعر رو برای زایرین کربلا میخونده، این مرجع هم صبح بلند شده شعر رو تحویل ملاباسم داده تا بخونه!!!!
هرچند که بطلان و فساد این قول کاملا واضح و آشکار هست(!) اما باز هم جهت اطلاع دوستان توضیح بدم که شاعر این قصیده زیبا - همانطور که در بالا اشاره شد -  جناب عبدالخالق المحنة شاعر معروف عراقی هست، و اجرای باسم هم بقدری زیبا و دلنشین و ملکوتی هست که همه رو تحت تاثیر قرار میده، دیگه هیچ نیازی به این گونه افسانه پردازی ها و مقدس سازی برای جلب کردن توجه مردم نداره...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۲
پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۹ ب.ظ

لیش تأخر عباس - مداحی ماندگار ملا باسم


بسم الله الرحمن الرحیم

نوحه جاودانه «لیش تاخر عباس» ؛ یکی از زیباترین و معروف ترین مداحی هایی که ملا باسم خونده و در واقع میشه گفت با همین قصیده بود که باسم در ایران مشهور شد، شعر بسیار زیبا و تاثیرگذاری که زبان حال حضرت سکینه سلام الله علیها هست:

 

 


ملا باسم الکربلائی / من البین یا حسین - لیش تأخر عباس

 

دانلود فایل صوتی - کیفیت عالی - 128Kbps

http://s3.picofile.com/file/8223280526/basem_abbas.mp3.html

 

دانلود فایل تصویری - زیرنویس عربی

http://www.aparat.com/v/KTSnZ

http://ar.rasekhoon.net/media/show/684142

 

 دانلود فایل تصویری - زیرنویس فارسی

http://www.aparat.com/v/Ro8Fk

http://www.aparat.com/v/nHtCy

 

 

مـن الـبـیـن .... یـا حـسین .... من زغری وشاب الراس
تـانـیـت  ....  نـادیـت .... لـیـش تـأخـر عـبـاس
ریـتـه  یمی .... یجلی همی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

وای از دست جدا ( وای از دوری)؛ ای حسین ! از غمت در کودکی موی سرم سفید شد.
انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟
کاش پیش من می ماند و غم مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟

 
آنـة یـاحـسـیـن الـعـزیـزة سـکـنـة یا صیوان داری
أعـتـذر  مـنـک  بـابـویـة و ادری مـقـبـول اعتذاری
بـسـبـب  لـن  حـشـمـت عمی من العطش و بقلبی ناری
و راح عـمـی و انـتـظـرتـه حـتـى مـلـیـت انتظاری
مـلـیـت .... ظـلـیـت .... انـطـر و أحـسب لحظات
و  تـنـوح .... هـالـروح .... تـقـدر تـصـبـر هیهات
دمعی یهمی .... جفنی مدمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

ای حسین! ای سرپناه من! من سکینه، دردانه تو هستم.
ای پدر! از تو پوزش می خواهم و می دانم پوزش من پذیرفته می شود.
چرا که من بودم که از تشنگی از عمویم آب درخواست کردم و آتش در دلم است.
و عمویم رفت و من چشم به راه او ماندم و آن قدر منتظر شدم که از انتظار خسته شدم.
خسته شدم پیوسته، لحظه ها را شمردم.
و این جان به لب رسیده فریاد می کند. آیا می تواند شکیبایی کند؟ نه هرگز .
اشکم روان است؛ چشمانم خونین است. عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟


انـتـظـر و الـقـلـب یـخـفـق مـثـل جـنحان الیمامة
قـلـت لـیـش اطـلـبـت مـنـه الـمای و أخذتنی الندامة
هـم  صـدق یـرجـع لـی عـمـی برایته و جوده و حسامه
ریـت لا یـروى دلـیـلـی بـس یـرد لـی بـالـسـلامة
یـاریـت  ....  لا جـیـت .... و لا مـنـه طـلـبت المای
و  نـیـت .... تـمـنـیـت .... لا تـبـرد نـار حـشای
هذا هضمی .... موتی حتمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

انتظار می کشم در حالی که قلبم مانند بال پرندگان در حال پرپر زدن است.
به خودم گفتم چرا از عمویم آب طلب کردم. خود را سرزنش کردم و به شدت پشیمان شدم.
آیا عمویم باز خواهد گشت؟ آیا علم و مشک آب و شمشیر او را خواهم دید؟
من سیراب شدن را نمی خواهم؛ فقط می خواهم به سلامتی پیش من برگردد.
کاش به کربلا نمی آمدم؛ کاش از او آب طلب نمی کردم.
حسرت می خورم و هرگز آتش دل سرد نمی شود.
این بلای بزرگی است که به من وارد شده؛ مرگم حتمی است. عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟


هـاک اخـذ مـرسـال مـنـی و لـلـقـمـر روح و تـعنه
انـشـد  عـلـیـه  الـشـریـعـة بـلـکی تسمع خبر عنه
و  لـوَن بـابـویـة لـقـیـتـه عـن لـسـانـی اعتذر منه
قـلـه یـا عـبـاس ارجـع مـاتـریـد الـمـای سـکـنة
تـرجـیـت .... و ادعـیـت .... یـا ریـتـک حـی تلقاه
مـوجـود  ....  و ردود .... تـرجـع لـلـخـیـمـة ویاه
هـو  حلمی  .... هو عزمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

ای پدر! این پیغام را از من بگیر و پیش ماه شب چهارده (قمر بنی هاشم) برو.
از نهر علقمه درباره او سؤال کن تا شاید خبری از او بگیری.
و اگر ای پدر او را یافتی، از زبان من از او عذرخواهی کن.
به او بگو ای عباس! برگرد. سکینه دیگر از تو آب نمی خواهد.
آرزو می کنم و دعا می کنم که او را زنده بیابی.
صحیح و سالم؛ سرزنده؛ با او به خیمه گاه برگردی.
او رویای من است؛ او امید من است؛ عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟


نــذر  راح  انـذر یـا بـویـة لـو یـرد عـبـاس الـیـه
انـذر عـیـونـی و دلـیـلـی فـوق رمـل الـغـاضـریه
و  ثـانـی رجـوة لـو شـفـتـکـم لـلـخیم جیتوا سویه
افـرح و اشـهـق مـسـرة و اصـعـد لـهـام الـثـریـه
لـو  عـاد .... یـنـعـاد .... عـمـری و کـل همی یروح
لـو  مـات .... هـیـهـات .... مـن بـعـده تعیش الروح
یبقى سهمی .... ابقلبی مرمی .... وینه عمی .... لیش تأخر عباس

پدرجان می خواهم نذر کنم اگر که عباس پیشم برگردد!
چشمانم را بر فراز تپه غاضریه نذر می کنم.
و اگر دیدم که با همدیگر به خیمه ها برمی گردید،
شاد می شوم و فریاد شادمانی بر می آورم و بر سر ستاره پروین می روم.
اگر برگردد همه عمرم بر می گردد و همه اندوهم از بین می رود.
اگر بمیرد. هرگز مبادا که پس از او زنده بمانم
تیرم باقی می ماند و به قلبم برخورد می کند، عمویم کجاست؟ چرا عباس دیر کرد؟

 

لشاعر أهل البیت : جابر الکاظمی

الرادود : ملا باسم الکربلائی


http://www.kasaed.net/index.php?show=news&action=article&id=1059

http://arabic-dept.talif.sch.ir/?page_id=56&menu_id=16&menu_item_id=353


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۷:۱۹

بسم الله الرحمن الرحیم

غم نامه حضرت رقیه سلام الله علیها - مداحی قدیمی و ماندگار یونس حبیبی

 

 

با توجه به مشکلاتی که هفته قبل در سایت بلاگفا پیش اومده بود نتونستم در روز پنج صفر به وبلاگ دسترسی داشته باشم، و با چند روز تاخیر این مداحی زیبا و ماندگار رو تقدیم می کنم، این نوحه سینه زنی حدود پانزده سال پیش توسط مداح اهل بیت حاج یونس حبیبی اجرا شد که با استقبال بی نظیر عاشقان اهل بیت همراه بود و نوار اون همه جا دست به دست می شد، مطمئنم خیلی از شما عزیزان هم مثل من خاطرات زیادی با این مداحی زیبا و تاثیرگذار دارین. ظاهراً چند سالی میشه که فایل صوتی اون در اینترنت قرار گرفته ولی من همین چند روز قبل پیداش کردم و حیفم اومد در وبلاگ نذارم، ان شاء الله که مورد استفاده قرار بگیره:

 

غم نامه حضرت رقیه (یا ابا عبدالله الحسین) / یونس حبیبی / سال 1378

 
فایل صوتی - 46 دقیقه
http://www.emam8.com/maddahi/habibi/habibi.mp3
 
فایل صوتی - 57 دقیقه (به صورت کامل و همراه با روضه) 
  
کلیپ تصویری 
 
 
 
حسین فاطمه سلام ، حسین مصطفی سلام / حسین مظلوم علی ، شهید کربلا سلام
 
اون که می گفت تو کربلا ، خیمه هاتو آتیش زدند / نگفت کجا به بچه ها ، زخم زبون و نیش زدند
 
اون که می گفت یه دختر ِ ، آتیش به دامن رو دیده / نگفت تو اون صحرا چرا ، راه نجف رو پرسیده
 
اون که میگفت زینب تو ، رگ بریدت رو بوسید / نگفت میون نیزه ها ، فقط سر تو رو می دید
 
اون که می گفت دیده بوده، گوش یکی خون می چکید / نگفت کجا سیلی زد و ، گوشوارشو گرفت کشید
 
اون که می گفت انگشت تو ، از بدنت جدا شده / نگفت که انگشترتو ، غنیمت کیا شده
 
اون که می گفت یه زنجیری ، به گردن علی دیده / نگفت کجا با خطبه هاش ، بساط ظلم و کوبیده
 
اون که می گفت بچه هاتو ، با تازیانه می زدند / نگفت دلیلشون چی بود ، با چه بهونه می زدند
 
می خوام بگم که ماجرا ، از اونجایی آب می خوره / که ظالم اولی گفت ، علی باید کنار بره
 
اون روزی که حسین من ، مادرتو کتک زدند / کینه خیبری رو با ، قباله فدک زدند
 
اون روزی که آتش کین ، بر در خونتون نشست / برادرت قربونی شد ، پهلوی مادرت شکست
 
اون روزی که دست علی ، بسته بود تو کوچه ها / فاطمه شو کتک زدند ، جلوی چشم بچه ها
 
اون روزی که خونتونو ، به شعله ها در کشیدند / تخم نفاق و کینه رو ، میون امت پاشیدند
 
می خوام بگم بعد تو باز ، خیل خوارج اومدند / اونایی که مادر تو ، زدند دوباره اومدند
 
دلم می گه راضی نشو، دست خالی پا بکشیم / اونی که زینب کشیده، یه خوردشم ما بچشیم
 
زینبی که تو ازدواج، می گفت یه شرط خوب دارم / هرجا حسین من بره، منم باید باهاش برم
 
زینبی که بعد دو روز، اومد پی تو قاصدش / حق داره بعد مرگ تو، شوهرشم نشناسدش
 
اون که وصیت تو رو، همش به جون و دل خرید / یه دخترت گم شده بود، میگن تا صبح پی اش دوید
 
میخوام بگم خواهر تو، خیلی مصیبت کشیده / بطوریکه همه میگن، قامت زینب خمیده
 
زینبی که هرجا می رفت، تا هر کجا پا می گذاشت / جبرئیل هم میومد و، بالهاشو اونجا می گذاشت
 
زینبی که اگه یه روز، میخواست پیش بابا بره / هاشمی ها جمع می شدن، دخت علی تنها نره
 
زینبی که می رفت بقیع، سر بزنه به مادرش / مدینه رو قرق می کرد، ابو فاضل با لشکرش
 
زینبی که اگه یه روز، اراده سفر می کرد / حسین شو صدا می زد، عباس شو خبر می کرد
 
زینبی که اگه یه وقت، سوار مرکبی می شد / زانوی عباس علی، رکاب زینبی می شد
 
حالا باید سفر کنه، با بچه های بی پناه / گاهی می ره تو علقمه، دور میزنه تا قتلگاه
 
شاید می خواد برای تو، پیراهنی پیدا کنه / شاید می خواد داد بزنه، عباسشو خبر کنه
 
اگه یه روز نمی دیدت، مریض می شد تو میخونه / بی تو کجا داره بره، می خواد همینجا بمونه
 
دلش می خواست جاش بزارن، تنها تو اون دشت بلا / ولی یهو یه دختری، داد می زنه عمه بیا
 
می خوام بگم دختر تو، درد و بلا کم ندیده / تو بچه ها هیچ کسی رو، مثل رقیه ندیده
 
میگن یه جا خرابه بود، خرابه ای تو شهر شام / گریه می کرد و هی می گفت، عمه بریم پیش بابام
 
آخه می خوام حرف بزنم، درد و بلا مو بش بگم / شکایت این مردمو، پیش بابا جون ببرم
 
با التماس به خواهرت، میگفت بگو بابا بیاد / گفتن باید کاری کنیم، دیگه دلش بابا نخواد
 
سر تو رو تو ظرفی که، یه پارچه روش کشیده بود / بردن جلوش گذاشتنو، رنگ همه پریده بود
 
هی می گفت من نمی خوام، عمه گرسنه ام نیست / وقتی یه خورده بو کرد، فهمید که ماجرا چیست
 
سرو گذاشت رو دامنش، ناز غریبونه می کرد / با دستاشون گیسوهاتو، یکی یکی شونه می کرد
 
می بوسید هی نازت می کرد، با دستای ناز و لطیف / قصه رنجشو می گفت، از اون جماعت کثیف
 
بابا همین که رفتی و، اسب تو بی تو باز اومد / یهو دیدیم از هر طرف، یه عالمه سرباز اومد
 
این بار به جای شمشیرا، با نیزه حمله ور شدند / وقتی که دور شدند دیدیم، خیمه ها شعله ور شدند
 
خیمه ها که آتیش گرفت، تو داشتی ما رو می دیدی / وقتی منو سیلی زدند، تو هم صداشو شنیدی
 
خیمه ها رو سوزوندن و، هرکی یه جا فرار می کرد / طفلکی عمه مون بابا، نمیدونی چیکار می کرد
 
هر بچه ای به یه طرف، از ترس دشمن می دوید / عمه به دنبال همه، بیشتر پی من می دوید
 
یه بار که رفت تو خیمه ها، داداش علی رو بیاره / فریاد کشید رباب بیا، علی دیگه نا نداره
 
یه زنجیری آوردن و، بستند به گردن داداش / از بچه ها هرکی که بود، این زنجیرو بستن به پاش
 
تو کاروان جلو جلو ، سرها رو نیزه ها می رفت / پشت سرها داداش علی، جلوی بچه ها می رفت
 
اگه می خواست که تند بره،بچه ها ناله می زدند / طفلکی تا یواش می کرد، با تازیانه می زدند
 
یه شب شنیدیم سر تو،خولی به خونش می بره / فرداش دیدیم سیاه شدی،موهات پر از خاکستره
 
بعد شنیدیم یه راهبی،سر تو رو اجاره کرد / یه تشت زر بود با گلاب،هی تو رو شست و گریه کرد
 
بعده یه مدتی سفر، بابا به کوفه رسیدیم / شهری که از مردمونش، زخم زبونها شنیدیم
 
میخوام بگم کوفه کجاست، بگم ز کار مردمش / عمه می گفت پسر عموت، مسلمو اینجا کشتنش
 
عمه می گفت اینا به تو، نامه نوشتن که بیا / بعد اومدند جلوی تو، صف کشیدند تو کربلا
 
عمه می گفت گفته بودن، بری بشی امیرشون / تو رو که تشنه کشتن و، ما هم شدیم اسیرشون
 
تو اون جماعت کثیف، هیچکس به فکر ما نبود / پامون تاول می زد ولی، کسی به فکر ما نبود
 
با شلاقهای چرمیشون، گاهی به ما سر میزدند / عمه ما رو بغل می کرد،عمه رو بیشتر می زدند
 
یکی میگفت خارجین، یکی می گفت جلو نرین / یکی می گفت حقشونه، یکی می گفت سنگ بزنین
 
یکی دیدم یه عالمه، سنگ درشت تو دامنش / می گفت که هر کی بزنه، حتما بهشت می برنش
 
یه پیرمرد اومد جلو، زل زد تو چشمای داداش / گفت هرکی که کافر بشه، ذلیل می شه اینه سزاش
 
داداش علی گفت پیرمرد، بگو بینم مسلمونی / آیا رسولو می شناسی، از دخترش چی می دونی؟
 
اگه علی رو می شناسی، فاتح خیبر و حنین / حسین ز زهرا و علی، منم علی بن حسین
 
اون پیر مرد گریش گرفت، گفت آقا جون ببخشیدم / آره علی رو می شناسم، باور کنید نفهمیدم
 
گفت که می خوای دعات کنم، یه پارچه تمیز بیار / ببند زیر این آهنا، رو زخم گردنم بذار
 
یکی یه تیکه نون آورد، انداخت و گفت مال گداست / عمه صدا زد بی حیا، این اهل بیت مصطفی ست
 
وقتی که عمه گفت سکوت، زنگوله هام صدا نکرد / کسی دیگه جیک نمی زد، سنگم کسی رها نکرد
 
عمه می گفت ای کوفیا، خنده بسه گریه کنید / ننگ به دامن شما، شما که پیمان شکنید
 
کی بود نوشت خسته شدیم، از ستم و ظلم یزید / حالا به دور بچه هاش، جمع شدید و کف می زنید
 
کی بود نوشت اگه بیای، همه می شیم فدای تو / تمام هست و بودمون، رو می ریزیم به پای تو
 
...، بگم از این شام بلا /  می خوام بگم مصیبتش، عمه رو پیر کرده بابا
 
ما رو تو شهر چرخوندنو، جماعتم کف می زدند / زنها روی پشت بوما ،با هلهله کف می زدند
 
از خوشحالی دست می زدند، از خوشحالی دست می زدند،
 
گفتن بیاید مسلمونا، کافرا از راه رسیدند / یهو دیدیم جماعتی، به سمت ما می دویدند
 
سر تو رو برداشتنو، به دور هم می چرخیدند / جلوی چشم بچه ها، با هم دیگه می رقصیدند
 
تو کوچه ها بردنمون، مردم تماشا بکنند / خواستن که هتک حرمتی، به آل طه بکنند
 
فحش به علی می دادن و، تبریک به هم می گفتند / چشمای رذل و پستشون، دایم به ما می دوختند
 
وقتی می گفتیم نکنید، نگهبانا میومدند / دنبالمون می کردنو، با شلاقاشون می زدند
 
اینجا پر نامحرمه، وگرنه پیراهنمو / در می آوردم ببینی، کبودیای تنمو
 
بابا جون این خواهرتم، مثل خودت دلیر بود / میخوام بگم تو سینه اش، انگار دل یه شیر بود
 
یهو دیدیم فریاد کشید، ای برده زادگان پست / ای که لیاقت شماست، یزید میمون باز مست
 
ای آل بوسفیان مگر، نشینیده اید از ثقلین / چرا به نیزه می برید، راس برادرم حسین
 
ای ننگ و ذلت به شما، ما چشمه ساز فطرتیم / ما گلستان مصطفی، ما بوستان عترتیم
 
فریا کشید بیخبرا، چرا باید چنین باشه / یک ولد حرامیو، امیر مسلمین باشه
 
بابا یه مطلبی می خواد، قلبمو از جا بکنه / ترسم اینه اگه بگم، عمه باهام قهر بکنه
 
بهت می گم یواشکی، می خوام گوشاتو وا کنی / عمه اگه گفت چی می گه، یادت باشه حاشا کنی
 
عمه رو که تو می شناسی، با اون حیا و غیرتش / چادرشو کشیدنو، سیلی زدند تو صورتش
 
حالا که اومدی پیشم، حالا که مهمونی شده / می گم چرا عمه سرش، شکسته و خونی شده
 
نه که فقط فحش دادنو، نه که فقط کتک زدند / تو مجلس شرابشون، به زخممون نمک زدند
 
صبح همگی تو کاخ شاه، یه چوب دیدیم دست یزید / جلوی چشم بچه ها، یه کاری کرد پست پلید
 
عمه دیگه طاقت نداشت، روشو به بچه ها کنه / سرو به چوب محملش، زد که یزید حیا کنه
 
درد و دلای دخترت، دل جماعت رو سوزوند / حتی صدای گریه ی، بعضی رو آسمون رسوند
 
رقیه که تو دامنش، هم صحبت سر تو بود / یه جورایی نازت می کرد، انگار که مادر تو بود
 
نمی دونم دخترتو، چطور نگاش کرده بودی / فقط می گم که با چشات، انگار صداش کرده بودی
 
می خوام بگم تو خرابه، سکوت غمباری نشست / همه دیدن یواش یواش، رقیه چشماشو می بست
 
دختر شیرین زبونت، دیگه ساکت نشسته بود / انگار یه بغض سنگینی، راه گلوشو بسته بود
 
بچه ها دورش اومدن، درد دلاش تموم شده / بلبل اهل بیت ما، چرا دیگه آروم شده
 
یکی می گفت این طفلکی، از بس که سختی کشیده / حالا دیگه خسته شده، چشماشو بسته خوابیده
 
یکی می گفت بچه دیده، جواب نیومد از باباش / لابد دلش شکسته و، خواسته قهر کنه باهاش
 
سکینه گفت خواهر من، اصلا به فکر خواب نبود / فقط می خواست حرف بزنه، منتظر جواب نبود
 
رباب اومد کنارش، نشست و گفت عزیز من / بابا داره گوش می کنه، غصه نخور تو حرف بزن
 
زینب اومد جلوترو، دستی کشید روی سرش / گفت عمه جون هیچ بابایی، قهر نمی شه با دخترش
 
اگه بابات ساکت شده، واسه اینه که گوش می ده / چشماتو وا کن گل من، عمه به قربونت بره
 
میگفت یه نانجیبی گفت، من بلدم چیکار کنم / شلاقشو کشید و گفت،می خواین اونو بیدار کنم
 
یکی که دید اون بی حیا، دستشو پس نمی کشه / یواشکی گفت تو گوشش، بچه نفس نمی کشه
 
 
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۴
بسم الله الرحمن الرحیم

با تسلیت سالروز شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام، و به امید روزی که برای چهار امام مدفون در بقیع، چهار گنبد با عظمت بسازیم؛

 

 

به همین مناسبت، مداحی جدید و بسیار بسیار زیبایی از ملا باسم کربلایی با عنوان حلم عمری که درباره بقیع هست تقدیم می کنم که امسال و در شهر یزد اجرا شده، خودم این قصیده رو یکی دو هفته قبل برای اولین بار شنیدم و در همین مدت دهها بار مجددا گوش کردم و به نظرم بدون تردید یکی از زیباترین و باشکوه ترین اجراهایی هست که ملا باسم تا به حال داشته؛

سراینده این قصیده ی حماسی و تاثیرگذار جناب کرار حسین الکربلایی هست و اجرای قوی و مثل همیشه هنرمندانه ی ملا باسم جذابیت اون رو صد برابر کرده، این قصیده در اصل نیم ساعته هست ولی کلیپ خلاصه شده و بسیار زیبایی همراه با تصاویر مونتاژ شده ازش تهیه شده که هر دو فایل رو قرار میدم (تنها مشکلی که در مورد این ابر شاهکار وجود داره این هست که متاسفانه جمعیت حاضر برهنه سینه می زنند)

 

حلم اتمنى اشوفة - ملا باسم الکربلائی - ذکرى هدم البقیع - شوال 1435

حسینیه کربلایی های یزد - 1393/05/17

 

کلیپ اول - با زیرنویس عربی - 12 دقیقه

http://www.aparat.com/v/dFoXe

www.youtube.com/watch?v=3bd5QQ_8Bcg

 

کلیپ دوم - با زیرنویس فارسی - 29 دقیقه

http://www.aparat.com/v/BD8tF

www.youtube.com/watch?v=8yLRbt9EBo4

 

فایل صوتی:

http://www.gulfup.com/?CIPhPw

http://www.gulfup.com/?PvRmg0

 

 

حلم أتمنی أشوفه ... ضریح إلکم وأطوفه ... وأذان الشیعة أسمعه بالمنارة بالمنارة

رویایی دیدم و آرزو دارم که آن را در بیداری ببینم، که ضریحی برایتان باشد و آن را طواف کنم، و از مناره های آن اذان شیعه را بشنوم

------------------------------

بقیع الغرقد بإحساسی زرته ... مبنی بعالم الرؤیا نظرته
فزیت وجریت ادموعی سکته ... یتحقق حلم أحزانی یمته
ثمن های الزیارة...حیاتی وموخسارة...اضوی اعیونی شمعة بالمنارة بالمنارة

با شعور و احساس خویش تربت بقیع را زیارت کردم، در حالی که آن را ساخته شده دیدم
از خواب بیدار شدم و پنهانی اشک چشمانم جاری شد، چه موقع رویای غم هایم برآورده می شود؟
بهای (دست یافتن به) این زیارت زندگی من می باشد که خسارت نیست(اگر با بهای جان و زندگیم به این زیارت دست یابم ضرر نکرده ام)، چشمانم را به عنوان چراغی برای گلدسته ها هدیه می دهم

------------------------------

اشوکت أربع قبب أنظرها تظوی ... یظل صوت الشعائر بیها یدوی
و عروش الناصبة بدموعی تهوی ... وأنادی یااعلی وأقهر عدوی
 أعاین للمنایر .. وأصیح أهلاً یزایر... و علم حیدر أرفعه بالمنارة بالمنارة

کی شود چهار گنبد و بارگاه را ببینم که نورافشانی می کنند؟ و دائم صدای شعائر و فضایل حسینی در آن ها به گوش برسد
قدرت ناصبی ها را با اشکهایم ویران می نمایم،  و با فریاد  یا علی، دشمن را خوار و ذلیل میکنم
به این گلدسته ها نگاه می کنم و فریاد می زنم خوش آمدی ای زائر، و پرچم حیدر را بر روی گلدسته ها بالا می برم

------------------------------

تره هالیوم مو من عمری احسبه...اوقف بالبقیع و فوقی قبة
اجی للباب و اسجد لی اعله عتبة...یسجل زوارهم اسمی أکتبه
عله اعناد النواصب...نجیهم بالمواکب...نخلی الناعی ینعه بالمنارة بالمنارة

این روز را از عمر خودم به حساب نمی آورم، که در بقیع بایستم در حالی که روی سرم گنبد و بارگاهی باشد
به سوی این درگاه می آیم و سجده شکر بر آستانش می گذارم، و نامم را در گروه زائرانش می نویسم
علی رغم وهابی ها ، به صورت هیئات دسته ها به سویشان میرویم، و می گذاریم نوحه خوانان از گلدسته ها نوحه سرائی کنند

------------------------------

تمنینه نزور أرض المدینة...و رایة حیدرة اترفرف علینه
ندق ابوابهم و أنمد أیدینه...و نسمعهم مناحتنه و بجینه
سلام الله علیهم...زحف لازم نجیهم...نشاهد صورة روعة بالمنارة بالمنارة

آرزو داریم زمین مدینه را زیارت کنیم، و پرچم حیدر بالای سر ما به اهتزاز در آید
درب بارگاهشان را بزنیم و دستهایمان را به سویشان دراز کنیم، و گریه و زاری هایمان را به گوششان برسانیم
درود خداوند بر آنان باد، باید سینه خیز به سویشان بیائیم و از گلدسته ها صحنه های زیبا ببینیم

------------------------------

الروافض ترفض الذلة بطبعها .. ولأهل البیت ثورتها بدمعها
یهود الأمة لازم نقتلعها .. و لاتشرک بعد ما نستمعها
حلم عمری و ربیعی ... البقیع یصیر شیعی...ونقلهم ماکو بدعة بالمنارة بالمنارة

شیعیان هرگز ذلت و خواری را در وجود خود نمی پذیرند، و قیامشان را با اشک حویش برای اهل بیت می دانند
ما باید یهودیان این امت را از ریشه بر کنیم، و از آن پس نشنویم تهمت مشرک بودن را به ما بزنند
آرزو و بهار زندگیم این است که سرزمین بقیع شیعه گردد، و به آنان بگوییم که گلدسته ها بدعت نیستند

------------------------------

قریبة ومو بعیدة هالقضیة...البقیع یصیر مثل الغاضریة
یجی صاحب الدولة المهدویة...یدلینا على قبر الزجیة
بظهوره الدنیا تصفه...جماعة انصلی خلفه...الظهر خطبة الجمعة بالمنارة بالمنارة

این ماجرا به امید خدا نزدیک است و دور نیست، که سرزمین بقیع هم چون کربلا گردد
و قائم آل محمد و صاحب دولت مهدوی بیاید، و قبر دختر پیامبر را به ما نشان دهد
با ظهورش دنیا پاک می شود، و ما همگی پشت سرش نماز می خوانیم، و خطبه ظهر جمعه اش را از مناره ها  می شنویم

------------------------------

حلم أتمنه أشوفه ... ضریح إلکم وأطوفه ... وأذان الشیعة أسمعه بالمنارة بالمنارة
رویایی دیدم و آرزو دارم که آن را در بیداری ببینم، که ضریحی برایتان باشد و آن را طواف کنم، و از مناره های آن اذان شیعه را بشنوم

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۱